هرچی تودلته بریز بیرون7

[Abnormal]

نشر ارجمندش اصلا تو بازار نیست
مجبور شدم نشر شمشادو بخرم:/

[Gharibe Gomnam]

اینا عکسای جاده کلاردشته
کلی دکه داره درطول راه
ولی واقعا همینه اونایی که انشرلی دیدن دقیقا جادش همینجوریه واقعااااا فوق العاده است عکساشم دقیقا همینه موقع غروب چون دکه ها چراغ روشن میکنن اینجوری میشه ولی ما کلا نمیریم دکه اما جاده واقعا قشنگه

ایناهم عکس خود کلاردشته
داخل کلاردشت خونه زیاده ولی مازیچال از دهه شصت به بعد منابع طبیعی ازجازه ساخت نمیده همه خونه هاهم مال قبل دهه شصت هستن سرجمع شاید ۱۰۰ تا خونه هم نشن

[Gharibe Gomnam]

______
ما حتی در متون قدیمی فارسی هم داریم که میگه
خدای را گفتم
و اینکه واسه بیشتر مردم اینجوریه نشان از بی اگاهی مردم هم میده

[Kosar A003]

______ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

توضیح دادم
چرا انقدر تند؟ دعوا نداریم که

نه نداریم
مراوده داریم

[jahad_121]

Gharibe Gomnam

فوق‌العاده هستند.

[Gharibe Gomnam]

Kosar A003

من مادربزرگم خودش میرن
خودشون طویله دارن
بعد ماه پیش خونشون بودیم
اتیش گرفت مادربزرگم رفت بیرون یهو چنان زجه ای زد قلبم گرفت به خدا
اصلا واقعا بد بود
پدرم رفت داخل مادرم گفت گاوارو بیرون بکن پدرم گفت الان گاو بیرون بکنیم اتیش میره سمت علفها نمیشه خودش رفت داخل خاموش کرد اتیشو
ولی لباسش و دستشو پاشو و گردنش سوختن واقعا دستش خییلی بد سوخت
یه گاوهم آبستن بود یه ذره از موهاش سوخت

[Abnormal]

Gharibe Gomnam جادش اونقدر جذابه که هیچوقت فراموش نمیشه

[Kosar A003]

Gharibe Gomnam
عزیزمم
پدر الان خوبن؟
منم پدربزرگم یبار میخاست چنتا درخت گردو رو بسوزونه نزدیک بود باغ اتیش بگیره خودشم یکم سوخت ولی نه درینحد:(

[Zahra.HD]

@Farzam-Yousefi

آقا فرزام خوبه؟
یا فرزام خالی؟
.
البته اون "جان" از روی مرت بود
مرت: یه جورایی لجبازی از روی دوست داشتن

[Abnormal]

تاحالا شده دوتا ازمون سخت داشته باشی ولی کتابای روانشناسیت وسوست کنن و تو دوراهی بمونی ؟
تو همین مرحلم
همین مرحله کوفتی

[Gharibe Gomnam]

خب این مازیچاله
واقعااا نمیدونم کجاشو بهتون نشون بدم
واقعا فوق العاده است
کلی کوه داره اطرافش
از ابراهم بالاتره
واقعا خودتون باید برید

[lO_Ol]

[lO_Ol]

[lO_Ol]

[lO_Ol]

[lO_Ol]

[lO_Ol]

[lO_Ol]

[Gharibe Gomnam]

Kosar A003
اون شب تا ساعت ۳ بیدار بودیم
من خودم به خاطر حجم استرسی که از گریه مادربزرگم بهم وارد شد یه مشکلی واسم پیش اومد
واقعا سرهیچکس نیاد الهی
پدرم هنوز که هنوزه پشت دستشو پماد سوختگی میزنه
حالا یه چی بگم بخندی
طویله رو اتیش زده بودن خب؟
بعد مادرم اومد داخل گفت زنگ بزن اتش نشانی زود باااش
بعد من گفتم اتش نشانی ۱۱۲ هست یا ۱۲۲
زنگ زدم ۱۱۲ دیدم اهنگ پیشواز میزاره فهمیدم هلال احمر زنگ زدم

[Gharibe Gomnam]

بعد دوتا پسر ۱۷ ۱۸ ساله اتیش زده بودن