هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
_Biliifti_ مصیبتی سنگین، و انقلابی خزان طور در درونم رخ داده. اره ازین دست حرفا.
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@First از اون موقع تاحالا فکرمیکردم این امیر احمدیه :||
-
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Z-R چ فکر بدی واقعا :|
-
@Z-R
اره خب بی معرفتی که نمیای سر بزنی،اینو همه میدونن همهه
لذا اینم میگذره نگران نباش
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۴ آخرین ویرایش توسط _Mitra_ انجام شده_Biliifti_ اخه من بی معرفت چه دوایی از درد شما باز میکنم(یه اصطلاح سمی نوشتم بدون فردوسی بازی از کنارش رد شو حوصله تصحیح ندارم ) به جز اینکه خودمم یه مشکل اضاف میکنم ؟ بعدشم مگه اصلا نبودم حس میشه ؟
پس بگو غیبتمم میکنید
کف لب شیرین حافظو بگو -
@Arianaa
جواب نداد
من خیلی کنجکاو بودمنوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam دلیل اصلی عوض کردن اسمم همین بود
-
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@Z-R چ فکر بدی واقعا :|
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@First آره واقعا اینکه اکانت ادم با اون اشتباه گرفته بشه حس داغونیه
-
Gharibe Gomnam دلیل اصلی عوض کردن اسمم همین بود
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Z-R نرخ رشوه اینا چنده خبر نداری؟
-
@Z-R نرخ رشوه اینا چنده خبر نداری؟
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@First بقول ارمیا بزن به کولی بازی
-
_Biliifti_ مصیبتی سنگین، و انقلابی خزان طور در درونم رخ داده. اره ازین دست حرفا.
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@First
وضعیت همه همینه
خوب شی -
_Biliifti_ اخه من بی معرفت چه دوایی از درد شما باز میکنم(یه اصطلاح سمی نوشتم بدون فردوسی بازی از کنارش رد شو حوصله تصحیح ندارم ) به جز اینکه خودمم یه مشکل اضاف میکنم ؟ بعدشم مگه اصلا نبودم حس میشه ؟
پس بگو غیبتمم میکنید
کف لب شیرین حافظو بگونوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Z-R
تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم استبرایت متاسفم که همچین فکری میکنی
کف لب شیرین حافظ همینه که یه بندشو خوندم؟
یادم نیست کدومه؟ -
گفته بودیم چو بیایی غمِ دل با تو بگوییم؟!
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
گفته بودیم چو بیایی غمِ دل با تو بگوییم؟!
آمدم آمدم
-
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Z-R
این ارمیا رو ما یه بار درست حسابی حرف نزدیم اخرشم. -
@First
وضعیت همه همینه
خوب شینوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده_Biliifti_ ها
ممنون -
@Z-R
تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم استبرایت متاسفم که همچین فکری میکنی
کف لب شیرین حافظ همینه که یه بندشو خوندم؟
یادم نیست کدومه؟نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده_Biliifti_
من همان روز زفرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
این بود -
@Z-R
این ارمیا رو ما یه بار درست حسابی حرف نزدیم اخرشم.نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@First احتمالا میاد یا عاشق تو میشه یا تو عاشقش میشه
-
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اخرش رفتم تو موضوع های زینب شعرو پیدا کردم خودم یادم نیومد
هعی /: -
گویند که نور است پس از ظلمت بسیار
دلروشن و سبزیم که شب دیر نپاید ..
-معصومه صابر -
بیداد خراسانی :
در ما غمی به وسعت دریا نشسته است
-
_Biliifti_
من همان روز زفرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
این بودنوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Z-R
گنجِ زر گر نبود، کنج قناعت باقیست
آن که آن داد به شاهان، به گدایان این داد -
نوشتهشده در ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Z-R
میترا؟