هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
زهره دنبالم کن
@1540557162
مگه قایم موشکه -
@zohre-nowrouzi زهر مار میگم فالو کن منو
ع -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
tamom
دیدم ویرایش کردیا !
پس این یه تله بود بیام پی وی ؟
پیچیده تر از بند نگاهت تله ای نیست .... : |
-
@1540557162
مگه قایم موشکه@sobhan-1999 فالو
-
@zohre-nowrouzi
تن قران فالوی بکه کوره مرد -
@zohre-nowrouzi
تن قران فالوی بکه کوره مرد@sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@zohre-nowrouzi
تن قران فالوی بکه کوره مردچی گفتی فارسی بگو . در مورد من بود
-
@zohre-nowrouzi
بسلامت -
@zohre-nowrouzi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
شب خیر دوستان
داری میری زیر اب
شب خوش -
@sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@zohre-nowrouzi
تن قران فالوی بکه کوره مردچی گفتی فارسی بگو . در مورد من بود
@1540557162
نه داداش گفتم فالوت کنه
سفارشت کردم -
@1540557162
نه داداش گفتم فالوت کنه
سفارشت کردم@sobhan-1999
ول کن بابا فک میکنه مهمه -
@sobhan-1999
ول کن بابا فک میکنه مهمه@1540557162
-
-
شب خوش
یا علی -
شب خوش
یا علی@1540557162 بسلامت
-
سلام دوستان
کسی از سایت یک مهر خرید کرده؟
کارم فوریه اگه کسی خریده بگه لطفا -
سلام دوستان
کسی از سایت یک مهر خرید کرده؟
کارم فوریه اگه کسی خریده بگه لطفاmohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلام دوستان
کسی از سایت یک مهر خرید کرده؟
کارم فوریه اگه کسی خریده بگه لطفامنکه نخریدم
-
مرغ آمین درد آلودی است کاواره
بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه.
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده.می شناسد آن نهان بین نهانان ( گوش پنهان جهان دردمند ما)
جور دیده مردمان را.
با صدای هر دم آمین گفتنش، آن آشنا پرورد،
می دهد پیوندشان در هم
می کند از یاس خسران بار آنان کم
می نهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.بسته در راه گلویش او
داستان مردمش را.
رشته در رشته کشیده ( فارغ از عیب کاو را بر زبان گیرند)
بر سر منقار دارد رشته ی سردرگمش را.او نشان از روز بیدار ظفرمندی است.
با نهان تنگنای زندگانی دست دارد.
از عروق زخمدار این غبارآلوده ره تصویر بگرفته.
از درون استغاثه های رنجوران.
در شبانگاهی چنین دلتنگ، می
آید نمایان.
وندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی
که ندارد لحظه ای از آن رهایی
می دهد پوشیده، خود را بر فراز بام مردم آشنایی.چون نشان از آتشی در دود خاکستر
می دهد از روی فهم رمز درد خلق
با زبان رمز درد خود تکان در سر.
وز پی آنکه بگیرد ناله های ناله
پردازان ره در گوش
از کسان احوال می جوید.
چه گذشته ست و چه نگذشته است
سرگذشته های خود را هر که با آن محرم هشیار می گوید.داستان از درد می رانند مردم.
در خیال استجابتهای روزانی
مرغ آمین را بدان نامی که او را هست می خوانند مردم.زیر باران نواهایی که می
گویند:
« باد رنج ناروای خلق را پایان.»
( و به رنج ناروای خلق هر لحظه می افزاید.)مرغ آمین را زبان با درد مردم می گشاید.
بانگ برمی دارد:
ـــ« آمین!
باد پایان رنجهای خلق را با جانشان در کین
وز جا بگسیخته شالوده های خلق افسای
و به نام رستگاری دست اندر کار
و جهان سر گرم از حرفش در افسوس فریبش.