|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Venus655
الهیی
نه من فاز شجاعت میگرفتم گاهی، کوچک تر بودم میگفتم اینا باید از من بترسن داد میزدم اصن اگه جرعت دارید خودتونو نشون بدید تن ب تن بجنگیم
خداروشکر ظاهر نشدن رحم کردم بم
️ -
این از داخل مدرسه که رسما دارم ازش تنفر پیدا میکنم انگار
هر روز صبح.پامیشم هی با خودم میگم
امروز روز جدیده نگران نباش خوشحال باش خندون دلیلی واسه ناراحت بودن وجود نداره -
بعد که از مدرسه پا میشی میای خونه
داخل خونه خودشون اعصاب ندارن کلا میریزن سرت -
@Venus655 سمته کرمان امروز کامل برفی بود
Seyed sadegh Razavi و مدرسه ها تعطیل شد و از خوشحالی پوست خود نمی‌گنجید
-
بعد از اونور خواهرم درس داره
مادرم میاد میگه
تو با ابجیت کار بکن خودش نمیتونه تنها بخونه
من میگم من امتحان دارم
میگه یه یه ساعت واسش وقت بزار
یه ساعت میشه ۲ ساعت
بعد میای میگی مامان من نمیتونم
میگه من الان کار دارم تو یه لحظه باهاش کار بکن نخونه میره تو کلاس سرخورده میشه
من میگم
مامان من یه هفته دیگه امتحانات ترمم شروع میشه من گند میزنم سر خورده میشم -
بعد همین ایشون کسی هستن که همش میاد به من میگه تو دیگه وقتی نداری یک دقیقه هم یک دقیقه هست
-
MMo بازی با هلند!؟
من از ۲۴ ساعت قبلش استرس داشتمSeyed sadegh Razavi ولی با پنالتی مسی کیف کردم
ولی تا تموم شد نابود شدم ها
-
بعد از اونور خواهرم درس داره
مادرم میاد میگه
تو با ابجیت کار بکن خودش نمیتونه تنها بخونه
من میگم من امتحان دارم
میگه یه یه ساعت واسش وقت بزار
یه ساعت میشه ۲ ساعت
بعد میای میگی مامان من نمیتونم
میگه من الان کار دارم تو یه لحظه باهاش کار بکن نخونه میره تو کلاس سرخورده میشه
من میگم
مامان من یه هفته دیگه امتحانات ترمم شروع میشه من گند میزنم سر خورده میشمGharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بعد از اونور خواهرم درس داره
مادرم میاد میگه
تو با ابجیت کار بکن خودش نمیتونه تنها بخونه
من میگم من امتحان دارم
میگه یه یه ساعت واسش وقت بزار
یه ساعت میشه ۲ ساعت
بعد میای میگی مامان من نمیتونم
میگه من الان کار دارم تو یه لحظه باهاش کار بکن نخونه میره تو کلاس سرخورده میشه
من میگم
مامان من یه هفته دیگه امتحانات ترمم شروع میشه من گند میزنم سر خورده میشمانقدر از امتحانای ترم نترسید
کسی که آزمون منظم میده و مطالعه داره فقط دی ماه باید جمع بندی کنه و بشه براش ایستگاه جبرانی
-
Gharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بعد از اونور خواهرم درس داره
مادرم میاد میگه
تو با ابجیت کار بکن خودش نمیتونه تنها بخونه
من میگم من امتحان دارم
میگه یه یه ساعت واسش وقت بزار
یه ساعت میشه ۲ ساعت
بعد میای میگی مامان من نمیتونم
میگه من الان کار دارم تو یه لحظه باهاش کار بکن نخونه میره تو کلاس سرخورده میشه
من میگم
مامان من یه هفته دیگه امتحانات ترمم شروع میشه من گند میزنم سر خورده میشمانقدر از امتحانای ترم نترسید
کسی که آزمون منظم میده و مطالعه داره فقط دی ماه باید جمع بندی کنه و بشه براش ایستگاه جبرانی
