هرچی تودلته بریز بیرون۶

[زهرا بنده خدا 2]

@Fateme-goli درساتو خوب میخونی؟

[DexterMoreRight]

زهرا بنده خدا 2
شاید باورتون نشه ولی بابای من تو عمرم یه بار بهم نگفت درس خون
همیشه جز 3 تای اول مدرسمون بودم ولی همیشه میگفت تو مایه ی ننگ خانواده ای از بس تنبلی تو درس خوندن

[lO_Ol]

@Fateme-goli

بابای من نود درصد جواب نمیده کلا یا زنگ میزنه یا دگ اعتقادی ب جواب دادن نداره عمل می‌کنه

[بابونــــه]

[fateme.shafeie]

مادرم فکر کرده کاکتوس سالی یک استکان بیشتر آب نمی‌خواد…

امروز کاکتوسه گفت داداش یک لحظه بیا، اینجا کربلاس؟

یک لیوان آب بیار مُردیم از تشنگی کولرم که بابات خاموش کرده

[fateme.shafeie]

مامانم خطاب به مرغ مینامون:

سلام عزیزم، سلام پسرم صبحت بخیر! خوب لالا کردی؟

بزار برات دون بیارم عشقم بخوری چاق بشی

چله بشی… آی مامان قربونت بره… ای جانم ای جانم!

مامانم خطاب به من:

هوی شتر نمیخوای اون تن لشت رو از جات بلند کنی؟

انقدر آدم لــــــــــــــَش!!

[fateme.shafeie]

به مامانم هر چی میگم

میگه برو شوهر کن،

بعد هرکار میخوای بکن!

حالا منتظریم یه صاحب جدید پیدا شه،

انتقال مالکیت بدیم

[fateme.shafeie]

تو مغازه بودیم یه پسر بچه با باباش اومد تو مغازه ،گفت : پاستیل میخوام.
باباش گفت نه نمیخرم
پسره گفت :پس چرا جلو مهمونا زر میزنی که هیچی برا بچم کم نذاشتم؟

[fateme.shafeie]

#پند

دختری که خودش فالوت میکنه میاد عکساتم لایک میکنه میاد دایرکتت قلب میزاره قطعا پسره خوبیه

[fateme.shafeie]

#جوک

یارو 4 ساعت زل زده بود به
عقدنامه ازدواجش ،

زنش ازش میپرسه:
تو عقدنامه دنبال چی میگردی

میگه:
دنبال تاریخ انقضاش

[fateme.shafeie]

#جوک

ﺧﺮﻭﺳﻪ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﺮﻏﻬﺎﯼ ﭘﺮ ﮐﻨﺪﻩ ﭘﺸﺖ ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺯﯾﺮ
ﻟﺐ ﻏﺮ ﻣﯿزﺩ و میگفت

ﻣﯿﻤﺮﺩﯼ ﺗﻮﯼ ﺧـﻮﻧﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ
ﺑﮕﺮﺩﯼ

[fateme.shafeie]

#جوک

اصفهانیه میخاسته آمپول بزنه میپرسه چقدر میشه ؟

تزریقاتیه میگه هزار تومن

اصفهانیه میگه پونصد میدم شما فقط آمپولو نگه دار من خودم عقب عقب میام

[fateme.shafeie]

#جوک

ترسناک ترین جای دنیا کجاست

استخر زنونه...
دیگه اصلا کسی آرایش نداره.

[fateme.shafeie]

#جوک

خداوند به زن ها قول داد که میتوانند مرد ایده آل رادر هر گوشه از زمین پیدا کنند

و زمین را گرد آفرید تا گوشه نداشته باشد!

[aso]

@Fateme-goli مغز اگه مغز باشه یه گوشه برای کره زمین پیدا میکنه

[زهرا بنده خدا 2]

وقتی خسته ام دیگه زبونم نمیچرخه که حرف بزنم و کلا هنگ میکنم
رفته بودیم کتابخونه
ساعت ۲ دیگه میبندنش
اون قسمت فقط من و دوستم بودیم که دوستم تو دید نبود
طرف اومد به من گفت ببخشید میشه برید، دیگه باید کتابخونه رو ببندیم
تا مغزم جمله‌شو تحلیل کرد ۳ثانیه ای طول کشید و داشتم اینجوری "" نگاش میکردم
دوستش اومد گفت ببخشیدا معذرت میخوام
و همچنان من""
باز اون یکی اومد گفت ببخشید واقعا معذرت میخوام تا یک ساعت دیگه دوباره باز میشه
و من بعد ۳ساعت گفتم اکیه مرسی
خب حرف نزنی نمیگن لالی
بعضی وقتا هم دوستم میاد میگه سلام خوبی چه خبر؟
من: سلام مرسی

[ATY]

[ATY]

[ATY]

طبق حرفای پدرو مادرم هرروز اینجوری میرفتن مدرسه:|

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

[ATY]

نون دور پیتزا رو میریزین دور ؟ من اون کارتنش رو هم سس میزنم میخورم:/