شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Soniaaa فکر کردم خودم تباهم
من اوج غذا پختنم تخم مرغ بوده
کسی هم که با تخم مرغ خاطره خاصی ندارد -
@Soniaaa فکر کردم خودم تباهم
من اوج غذا پختنم تخم مرغ بوده
کسی هم که با تخم مرغ خاطره خاصی ندارد -
@0Farzam0 فریبرز باغ بیشه
_تا میاد تو رادیو بگه رررررررررییییییییدددددددییییییدددددددیییییدددییییدددیییییی من زنگ زدم از سروان ناصری اخبار جنگو گرفتم شما کجاییییییییی؟ -
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بغضِ مجنون بعدِ لیلی بر کسی پوشیده نیست!
بعد مجنون؛ حالِ لیلی را کسی پرسیده است؟چیچک
سلام هانیه
چطوری؟خبرترین خبر روزگار
بی خبری‌ست...#فاضل_نظری
سلام عزیزُم
️
متشکرم خوبم
تو چگونه ای؟چیچک در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بغضِ مجنون بعدِ لیلی بر کسی پوشیده نیست!
بعد مجنون؛ حالِ لیلی را کسی پرسیده است؟چیچک
سلام هانیه
چطوری؟خبرترین خبر روزگار
بی خبری‌ست...#فاضل_نظری
سلام عزیزُم
️
متشکرم خوبم
تو چگونه ای؟دوستت می‌دارم بی آنکه بخواهمت...
سلام مجدد
خداروشکر
منم خوب
خبرم که گفتی
-
یه بار هیشکی خونمون نبود میخواستم چایی درست کنم سماور رو کشیدم بالا تقریبا یک سوم آب سماور بخار شده بود قوری رو گذاشتم گفتم حالا اون رنگ چایی چجوری بدست میاد...با یه دو دوتا چهار تا فهمیدم باید چایی بذاری رو قوری بذاری دم بکشه بعد چایی گذاشتم رو قوری و رفتم دنبال کارم فکر کنم چایی جوشیده بود که رفتم سراغش یه چایی ریختم خوردم و سماور رو خاموش کردم
مامانم که اومد خونه با افتخار گفتم چایی درست کردم
رفت سر قوری یه نگاهی به من کرد و گفت ماشاالله هزار ماشاالله واسه پنجاه نفر هم چایی درست کردی
از بعد اون روز هنوزم با میزان چایی گذاشتن رو قوری رابطه خوبی ندارم انقدر زیاد می‌ذارم که مجبور میشم چند تاشو بریزم خودم بخورم -
@AMIR-RAMOS-BARDIA
یادم میاد یه بار خواستم برای پدرم تخم مرغ درست کنم روغن نریختم.....
مثلا خیلی به فکر باباممو دلم نمیخواد غذای ناسالم صرف کنن
سوختتتتتتتتتتتتتتت....
همون لحظه دیدم باباییم بدونه حرفی رفتن سرکاراشون
-
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اولین خاطره اشپزیتونو بگید
منم میگماولین آشپزیمو یادم نمیاد
اما برای اولین بار که حلوا درست کردم
تو مرحله اضافه کردن شربت
من هرچی شربت میریختم میدیدم اینا مثل حلواهای عادی نمیشن
گفتم خب طوری نیست من یه لیوان آب میریزم توشون حله
آب ریختم دیدم درست نشد بازم
گفتم خب باشه، روغن میریزم دیگه اون درسته
سه نوبت روغن ریختم
دیدم ها الان دیگع شبیه حالت عادی شدن
منتها بعد خنک شدن و وقتی خواستیم بخوریم هرلقمه قد یه قاشق روغن داشت
ولی از حق نگذریم خوشمزه شدن -
Seyed sadegh Razavi گل هایی که مسی بهش میزد رو دیدم
خب هر کسی شگرد گل زدن به یکیو پیدا میکنه مث رونالدو که نسخه رئالش بوفون و نویر رو تو قوطی کرده بود@AMIR-RAMOS-BARDIA آره
-
@0Farzam0
-
-
یه بار هیشکی خونمون نبود میخواستم چایی درست کنم سماور رو کشیدم بالا تقریبا یک سوم آب سماور بخار شده بود قوری رو گذاشتم گفتم حالا اون رنگ چایی چجوری بدست میاد...با یه دو دوتا چهار تا فهمیدم باید چایی بذاری رو قوری بذاری دم بکشه بعد چایی گذاشتم رو قوری و رفتم دنبال کارم فکر کنم چایی جوشیده بود که رفتم سراغش یه چایی ریختم خوردم و سماور رو خاموش کردم
مامانم که اومد خونه با افتخار گفتم چایی درست کردم
رفت سر قوری یه نگاهی به من کرد و گفت ماشاالله هزار ماشاالله واسه پنجاه نفر هم چایی درست کردی
از بعد اون روز هنوزم با میزان چایی گذاشتن رو قوری رابطه خوبی ندارم انقدر زیاد می‌ذارم که مجبور میشم چند تاشو بریزم خودم بخورم@AMIR-RAMOS-BARDIA در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یه بار هیشکی خونمون نبود میخواستم چایی درست کنم سماور رو کشیدم بالا تقریبا یک سوم آب سماور بخار شده بود قوری رو گذاشتم گفتم حالا اون رنگ چایی چجوری بدست میاد...با یه دو دوتا چهار تا فهمیدم باید چایی بذاری رو قوری بذاری دم بکشه بعد چایی گذاشتم رو قوری و رفتم دنبال کارم فکر کنم چایی جوشیده بود که رفتم سراغش یه چایی ریختم خوردم و سماور رو خاموش کردم
مامانم که اومد خونه با افتخار گفتم چایی درست کردم
رفت سر قوری یه نگاهی به من کرد و گفت ماشاالله هزار ماشاالله واسه پنجاه نفر هم چایی درست کردی
از بعد اون روز هنوزم با میزان چایی گذاشتن رو قوری رابطه خوبی ندارم انقدر زیاد می‌ذارم که مجبور میشم چند تاشو بریزم خودم بخورم@Soniaaa
🥲
