هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
AMH تیپ ۳یه شهر کوچیک
-
-
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
AMH میشه نگم؟
-
AMH میشه نگم؟
-
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
درکل تا حالا از دوستام کادویی نگرفتم ک ب وجد بیام:|
اهاااااااااا نهه یادم اومد
یبار یکی از دوستام دوتا سطل پاستیل کتاب شازده کوچولو داد بهمممم واااااای اون عاالی بود.. هرچن شازده کوچولو رو داشتم ولی ب من کتاب بدن کلا خیلی خوشحال میشم و یبار دیگ از رو اون شازده کوچولوعه خوندم:**> پاستیلاشم ک اصن اوففففففففففففف -
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
AMH
⚘
-
Michael Vey
میفهمم چی میگی واقعا
یبار ی همچین چیزی شبیهش افتاد دگ حالا تعریفش نمیکنم ولی اینکه ادم تو روابطش متقابلا رفتار کنه خیلی خوبه اینجوری راحتتر کنار میان
نمیشه همه چی ی طرفه باشه کنوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Soniaaa دقیقا.. کلا من اینطوریم ک ی چیز بگیرم ده برابر جبرانش میکنم و ارزو داشتم حداقل ب اندازش جبران کنن بقیه.. هععی
-
Michael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
AMH :*****************>
اگ شانس منه ک..
زیاد بخورم چی؟اگزما پوستی میگیری
حالا باید بری قیافتو درست کنینوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH قرصصص برنج چیی
-
درکل تا حالا از دوستام کادویی نگرفتم ک ب وجد بیام:|
اهاااااااااا نهه یادم اومد
یبار یکی از دوستام دوتا سطل پاستیل کتاب شازده کوچولو داد بهمممم واااااای اون عاالی بود.. هرچن شازده کوچولو رو داشتم ولی ب من کتاب بدن کلا خیلی خوشحال میشم و یبار دیگ از رو اون شازده کوچولوعه خوندم:**> پاستیلاشم ک اصن اوفففففففففففففMichael Vey
من ی خرگوش ازین پشمالوعا از دوستم گرفتم
ولی در کل
کادوییک خیلی ب وجدم اورد پسر خالم عید ی تابلو خوشنویسی بهمون داد اونو خیلی دوسش دارم (کلا خطاطی دوست )
اما وجد اورنده ترینا ب مامان بابام تعلق میگیره -
AMH قرصصص برنج چیی
-
پرستو بابایی من وقتی حالم خوب میشه که نقاشیامو تو کتابام میبینم بعد مدتها
خوشحال میشم چون یا از اون موقع خیلی پیشرفت کردم یا اینکه خیلی چیز خفنی کشیدم و خوشمان امدفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
پرستو بابایی من وقتی حالم خوب میشه که نقاشیامو تو کتابام میبینم بعد مدتها
خوشحال میشم چون یا از اون موقع خیلی پیشرفت کردم یا اینکه خیلی چیز خفنی کشیدم و خوشمان امد -
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همه دوستام ی مشت احمقن. پففف.. خو لاناتیا همتون میدونین من عاشق کتاب و نقاشی و خوراکیم... ب من تقویم میدین خو باهاش چیکار کنم:|
تو یکی از تقویما ی سری برگه های یادگاری میزارم تو اونیکی نقاشی میکشم:| هوفف
یکم ارزش یکم وقت..
اه بسه چق غر میزنم
یادم میاد دادم میاد -
Michael Vey
من ی خرگوش ازین پشمالوعا از دوستم گرفتم
ولی در کل
کادوییک خیلی ب وجدم اورد پسر خالم عید ی تابلو خوشنویسی بهمون داد اونو خیلی دوسش دارم (کلا خطاطی دوست )
اما وجد اورنده ترینا ب مامان بابام تعلق میگیرهنوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Soniaaa واای اره منم یبار دوستم ب عنوان سوغاتی یدونه سفیدشو اورددد.. خدایی اون دوستم چ چیزای خوبی بهم میدادا.. ولی بعد ی مدت از هم دور شدیم کم کم و یجورایی کات کردیم.
-
@Soniaaa واای اره منم یبار دوستم ب عنوان سوغاتی یدونه سفیدشو اورددد.. خدایی اون دوستم چ چیزای خوبی بهم میدادا.. ولی بعد ی مدت از هم دور شدیم کم کم و یجورایی کات کردیم.
Michael Vey
عه ماهم دیگه کات کردیم
فک کنم خرگوش مث عطر جدایی میاره -
همه دوستام ی مشت احمقن. پففف.. خو لاناتیا همتون میدونین من عاشق کتاب و نقاشی و خوراکیم... ب من تقویم میدین خو باهاش چیکار کنم:|
تو یکی از تقویما ی سری برگه های یادگاری میزارم تو اونیکی نقاشی میکشم:| هوفف
یکم ارزش یکم وقت..
اه بسه چق غر میزنم
یادم میاد دادم میادMichael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
همه دوستام ی مشت احمقن. پففف.. خو لاناتیا همتون میدونین من عاشق کتاب و نقاشی و خوراکیم... ب من تقویم میدین خو باهاش چیکار کنم:|
تو یکی از تقویما ی سری برگه های یادگاری میزارم تو اونیکی نقاشی میکشم:| هوفف
یکم ارزش یکم وقت..
اه بسه چق غر میزنم
یادم میاد دادم میادناموسا تقویم دادن؟،
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آخه چرا همیشه من!!!
اون از دیروز که مسئولیت شیرینی خریدن رو سپردن به من
اینم از امروز که دبیر زیست یه جزوه ۴۰۰ صفحه ای بهم داده میگه جواب تست هاشو بنویسم و برای بچه ها تبدیل کنم به pdf :/// -
Michael Vey
من ی خرگوش ازین پشمالوعا از دوستم گرفتم
ولی در کل
کادوییک خیلی ب وجدم اورد پسر خالم عید ی تابلو خوشنویسی بهمون داد اونو خیلی دوسش دارم (کلا خطاطی دوست )
اما وجد اورنده ترینا ب مامان بابام تعلق میگیرهنوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Soniaaa من کلاس خوشنویسی میرفتمم. قلمم تا دوره عالی 3 فک کنم رفتم.. یکم دیگ ادامه میدادم و دوره ممتازو تموم میکردم استاد میشدم:*>
-
Michael Vey
عه ماهم دیگه کات کردیم
فک کنم خرگوش مث عطر جدایی میارهنوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Soniaaa عههههههههه راس میگییییی
-
Michael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
همه دوستام ی مشت احمقن. پففف.. خو لاناتیا همتون میدونین من عاشق کتاب و نقاشی و خوراکیم... ب من تقویم میدین خو باهاش چیکار کنم:|
تو یکی از تقویما ی سری برگه های یادگاری میزارم تو اونیکی نقاشی میکشم:| هوفف
یکم ارزش یکم وقت..
اه بسه چق غر میزنم
یادم میاد دادم میادناموسا تقویم دادن؟،
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH ناموسا دادن.. از این چیزا بهش چی میگن.. کتابی طوره.. چی چی نامه؟ اههه اسمش چی بود..
-
AMH ناموسا دادن.. از این چیزا بهش چی میگن.. کتابی طوره.. چی چی نامه؟ اههه اسمش چی بود..
نوشتهشده در ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
AMH ناموسا دادن.. از این چیزا بهش چی میگن.. کتابی طوره.. چی چی نامه؟ اههه اسمش چی بود..
اها سر رسید