هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی خداحفظتون کنه
چیچک
خیلی ممنون ️
️
️
-
چیچک
این مال حساب کاربری شما که نیست ،نه ؟پرستو بابایی
نه من نیستم
ولی اونی که بوده هم مزاحمتی نداشته -
از خیلی قبل تر نوشته بود: خداحافظی بلــند
با اینکه هرازگاهی میومد و میرفت و یه ردپایی از خودش میزاشت ولــی بازهم اون عنوان خداحافظی بلند بود.
ولی یه بار واقعا اون خدافظیش از هفته تجاوز کرد... از مآه.. از چند مآه..
اونقدری که بعد از مدت ها پیامایی که تحویل میگرفت، همه از رفتن و نیومدنش گفته بودن بهش!
از دور شدنش..
از تغییر کردنش..
از جایِ خالیش..
خودش دقیق نمیدونه ولی حالا فهمیده..
فهمیده که حقِ هیچ کسی نیست که عبارت "خداحافظی بلند" رو ببینه.- تا وقتی جون داری که نفس بکشی، بلند خداحافظی نکن.
-
مآ شبیه هم ترانه میخوانیم!
-
از لحاظ روحی نیاز دارم تو ی مغازه لوازم تحریر بزرگ باشم در حالی سبدم پر از وسیله اس !
-
و کارتت هم پر از پول که بتونی اون سبد و وسیله هاش رو حساب کنی.
-
و کارتت هم پر از پول که بتونی اون سبد و وسیله هاش رو حساب کنی.
zeinab dehghani
منطقیه -
-
اگر انسان "علی" باشد، دگر ما را چه می نامند؟!
جهانی کافرند انگار اگر "حیدر" مسلمان است...! -
من از تو رسیدم به باورِ تو !
-
پرستو بابایی
نه من نیستم
ولی اونی که بوده هم مزاحمتی نداشتهچیچک
ای بابا
️
نمی دونم والا ... -
توجیهِ بیشعوری با بیحوصلگی از رایجاتِ زمانه ست!
-
برگشت به او گفت: نگاه کن من قبلا اصلا کتاب نمیخوندم.. یعنی کتابای درسیم رو هم به زور میخوندم. اصلا برام بی معنی بود که بری پولت رو بدی برا حرفایی که میتونی بشنوی شون. میدونم الان میگی که حرف فلان نفر مهمی رو چطوری میشه هرکسی بشنوه؟! ولی بزار بهت بگم تا وقتی توی اوج عصبانیت نتونستی حرف ظرف مقابلت رو خوب بشنوی و درک کنی؛ نمیتونی حرف یه نفر غریبه که برات نوشته شده رو لمس کنی -روحت لمسش کنه-
ولی ولی اینو هم بدون که من خودم با همین تفکرم.. ازوقتی تو دانشگاه دیدم که نمایشگاه کتاب با پنجاه درصد تخفیف برگزار شد و تو و خیلیای دیگه رفتین برا بازدید و دیدم فلانی فلان کتابی رو خرید، منم رفتم ببینم اون کتتاب چیه؟! بببین منووو فقط رفتم ببینم اون کتاب چیه؟ و نمیدونم چرا خریدمش؟!! و نمیدونم چرا در اوجِ ناباوری، توی خوابگاه وقتی اعصابم خرد بود از هم اتاقیام، اون کتاب ر باز میکردم و میخوندمش و الان هم منی رو میبینی که هرهفته داره میره کتاب بخره تا بخونه.. تاوقتی همچیدست هب ست هم دادن تا اعصابم رو خرد کنند و منو به مرز جنون و عصبانیت برسونن، کتاب بخونم..
و با زادامه داد و با سردرگمی به او گفت: ببین منو من هنوز اون تفکر رو دارم و باز هم کتاب میخرم.
و او فقط برایش جالب بود و همین. -
حالم داره از اینجا و آدماش بهم میخوره
-
همیشه میگفت:
ظرافتت رو برای هرکسی نزار..
دقتت رو برای هرکسی نزار..
متنای طولانی نوشتنت رو برای هرکسی نزار..
ویسای طولانیت رو برای هرکسی نزار..آره همیشه میگفت... اونم قبول داشتا.. ولی نمیدونه چرا نمیتونست بهش عمل کنه... ولی این مدت یهو به خودش اومده و دیده داره بهش عمل میکنه.
-
مجبور نیستی بمونی..
خروج بزن و دیگه برنگرد! -
چیچک چیز جدیدی نیست
-
هنوز هم که هنوزه
آهنگ no me رو
پلی میکنه و به همراه
خاطراتش ثانیه هاش
رو قدم برمیداره.
سی می نَو -
یه بار رز برگشت تو تودلی نوشت:
حداقل احترامِ احترامی که میزارن براتون رو نگه دارید.تو اون دعوا هم سه نفر اخراج شدن.