هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Matrix
پس کار هست ولی کم
زهرا بنده خدا 2 اوهوم

-
هیچ وقت نمیخوام اون دوتا رو ببینم...
-
من روستا زندگی میکنم
با ماشین یه بنده خدایی از اقوام دور حدودا
اومدم شهرمون
آفتاب دااااغ بود بعد عید...
بعد ایشون رفتن واسه بچهشون پرده شیشه ماشین زدن
واسه خانمشونم
فقط اون وری که داداشم بود نزدن...
توی راه واسه بچهاش بستنی گرفت
به ما اصلا تعارف نکرد که اگه میخواید حداقل کارتتونو بدین واستون بگیرم
هرچند نمیخوردم تو اون وضع ولی خب...
کلیییی وسیله همرامون بود و سنگییین
(همون کتابامو در نظر بگیرید کافیه
)
ایشون ما رو وسط راه پیاده کردن و خیلی مظلومانه و حقیرانه اون مسیر طولانی رو طی کردیم تا رسیدیم خونه...
حدودا ۲۰دقیقهای شد...
وقتی پیاده شدیم خدافظی کردیم ولی جواب ندادن...
و به محض پیاده شدن با سرعت جت رفتن...
خیلی قلبم شکست(:
شاید نباید واسم مهم میبود
ولی تو اون شرایط حوصلهی هیچی نداشتم...
اومدم خونه و همون کافی بود واسم..زهرا بنده خدا 2
چقد بی فرهنگ بیشعور
|
شعردانه








