هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Danial-al
دقیقن -
همین شمشیر بود که مدتها خواب را از چشمان سلاطین عثمانی و روسها گرفته بود
#نادر_شاه❤❤❤
-
یکی تو ۱۸سالگی خرج خونه میده
یکی تو ۳۵سالگی دنبال پلی استیشنه
سن فقط یه عدده
توآدمادنبال جَنَم بگردین!قشنگ بود^^
-
منطقی باش دختر ،منطقی ،لطفا منطقی باش
تا الان هرچی با احساس با این مردم برخورد کردی کافی بود ضربه شو هم خوردی ولی بازم ادامه دادی؟؟؟؟
چرا لعنتی با خودت این کارو میکنی
فکر کن چونکه فقط کسی نبود و تنها بود اومد سراغت بازم وسط حرف فرار میکرد انگار اصلا چند ساعت معطلش نبودی و برمیگشت میگفت ببخشید با فلانی یه لحظه حرف زدم فراموشت کردم
این یعنی چی ،این واقعا چه معنی داره😐یعنی لعنت بهت دختر -
إنَّ اللهَ کانَ عَلَیکُم رقیبا
خدا مراقب شماست. -
تنها این خانومه که داره در لحظهی حال زندگی میکنه...!
-
منطقی باش دختر ،منطقی ،لطفا منطقی باش
تا الان هرچی با احساس با این مردم برخورد کردی کافی بود ضربه شو هم خوردی ولی بازم ادامه دادی؟؟؟؟
چرا لعنتی با خودت این کارو میکنی
فکر کن چونکه فقط کسی نبود و تنها بود اومد سراغت بازم وسط حرف فرار میکرد انگار اصلا چند ساعت معطلش نبودی و برمیگشت میگفت ببخشید با فلانی یه لحظه حرف زدم فراموشت کردم
این یعنی چی ،این واقعا چه معنی داره😐یعنی لعنت بهت دختر -
هر چی پیش میرم میبینم آدما بیخودی ترن.....
و هر چقدر دایره ارتباطاتم کم میشه قدرت ذهنم بیشتر میشه.....
بیشتر میتونم عرض زندگیمو زیاد کنم.....
کمیت مهم نیست... کیفیت مهم ترین اصل زندگیه....
به قول محمد فرزند عبدالله..... :
تنهایی به از همنشین شدن با بدان است...... 🤍☁️ -
@Venus655
تو در جان منی الهام ناز❤️
به روی چشم ☁️
هر وقت نیاز داشتی با یک فردی حرف بزنی از جنس غریبه... من هستم.....
بعضا نیازه با کسی حرف بزنی که تو رو نمیشناسه و بتونی راحت خودتو خالی کنی((((= -
میدونی
😂😑تو فکر طومار بودم
ولی خب از یه مدت به بعد
نمیدونم چی شد، چیو از دست دادم حس میکنم خودم نیستم، اونی که طومار مینوشت از افکارش مینوشت
یه چیزی ازم رفت
و ترس دارم که فکر کنم اون همونه چیزیه که فکر میکنم
دوست دارم آدم قبل بشم
آدم حدود اسفند ۱۴۰۰، آدم اردیبهشت ۱۴۰۱
تغییراتی که این مدت کردم، حتی نمیدونم برآیندش خوب بوده یا بد
حتی اگه بد هم باشه، نمیتونم بگم بده، چون الان تازه فهمیدم ادم ۱۴۰۰، تحت تاثیر محیط کاراشو انجام میداده
ولی الان دور از محیط وضعیت فرق کرده
اره یه سری رفتارا نهادینه شده، مثل حکاکی سنگ توی بچگی
ولی اواخرش🚶 تازه داشتم وارد مرحله خوبی ازش میشدم
ولی خورد به دانشگاه
آتیش میخواد دلم
اون حرارت نیستش
قبلا از اطراف هیزم جمع میشد میومد تو دلم و اتیشش موندگارتر و بیشتر میشد
الان تازه فهمیدم بیشتر زندگی خودم و خودم
بعد بقیه. رو میبینم، میبینم مثلا داره چیزیو تجربه میکنه که من قبلاً تجربه کردم
و قبلا که من جای اون بقیه بودم، وقتی امثال خودمو میدیدم، با خودم میگفتم این احتمالا پایه اش ضعیفه که اینطور شده
ولی الان با خودم چی فکر کنم؟! واقعا شاید پایه ام ضعیفه
یعنی بقیه مثل من میشن؟! یا بهتر من؟ من کی میتونم خودمو خلاص کنم؟!
کی اون حرارت برمیگرده؟!کی قراره هیزم براش جمع کنه؟!
راستشو بخوای واقعا توی بیشتر مراحل زندگی، مثل الانه، اون اتیش و هیزم کاره خودمه
باید خودم به فکرش باشم
هعی