|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
یه شب با همین میلاد بود یحتمل بحث بود که پول هرچیزی نمیشه یادمه جبه سختیم گرفته بودم ،از اون شب چند ماهی میگذره و من فهمیدم دوستم پزشکی اونورو خریده
و این یعنی فارغ از بدبختی و بی خوابی و استرس و ازمون و نهایی و تستِ فیزیک و پورعباس (((:
بیا من غلط کردم پول همه چیزهلاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم...
-
یه شب با همین میلاد بود یحتمل بحث بود که پول هرچیزی نمیشه یادمه جبه سختیم گرفته بودم ،از اون شب چند ماهی میگذره و من فهمیدم دوستم پزشکی اونورو خریده
و این یعنی فارغ از بدبختی و بی خوابی و استرس و ازمون و نهایی و تستِ فیزیک و پورعباس (((:
بیا من غلط کردم پول همه چیزه_Biliifti_
منم یبار گفتم بهت پول همه چیز نیس
حرفمو پس میگیرم
دوستت همراهی چیزی نمیخواد اونور تنهایی غربتو حس نکنه؟من حاضرم براش فداکاری کنم -
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که "علی" نور بود سایه ندارد
.... -
پرندگان کیسه حبابکی ندارند .
درست غلط
گزاره نیستا تو یه جزوه خوندم نظرتون چیه -
پرندگان کیسه حبابکی ندارند .
درست غلط
گزاره نیستا تو یه جزوه خوندم نظرتون چیه@Deleted-Account0
ب نظرم دارند داخل ششاشون
-
پیشنهاددوستم:
خوبه که این سوالا ذهنتو درگیر کرده
آماده شو واسه طرح ولایت...
خب طرح ولایت که منو نمیبرن
️
وی مغزش با این همه سوال سوراخ میشه تا به یکیشون جواب‌بده... -
@Soniaaa
نظر منم همینه ولی نوشته ندارند فک کنم غلطه
احتمالا منظورش این بوده با کیسه هوادار اشتباه نگیریم
بیخیال@Deleted-Account0 الان دیدم ندارن ولی در سطح کتاب نیس
-
@Soniaaa
صحیحه:) -
میدونی حالم این روزا بدتر از همست
آخه هرکی رسید دل ساده من رو شکست -
_Biliifti_
منم یبار گفتم بهت پول همه چیز نیس
حرفمو پس میگیرم
دوستت همراهی چیزی نمیخواد اونور تنهایی غربتو حس نکنه؟من حاضرم براش فداکاری کنم@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
دوستت همراهی چیزی نمیخواد اونور تنهایی غربتو حس نکنه؟
غریب منو تو و امثالمونن نه اون
-
شنبه ای به کلاس اول نرسیدم
بعد استادمون حضور و غیاب که کرده بود فهمیده بود نیستم
و چیکار کرده بود؟
گفته بود آره باهاش هم سفر بودیم راهیان نور
بعد نمیدونم دیگه چی چی گفته بود که دوستام یکی یکی میومدن میگفتن آررره استاد اینوگفته
ولی فک نمیکردم کسی منو یادش بمونه
فک کنم واسه اون لجبازی های توی شلمچه‌مون باشه -
۸۴ روز مونده یکی بیاد از اینجا به بعد کمتر از ۱۴ساعت مطالعه بود من گردن اونو بشکونم اون گردن منو.
-
ینی من امشب باید دو بار گردنم شکسته بشه:/
-
با این حساب من باید از زندگی ساقط بشم کلا
-
ولی قول دادم از فردا مثل آدم بخونم
-
گروه بندی شده بودیم
گروه ما ۶نفره بود
بعد میگفتن مثلا فلان ساعت کنار اتوبوس باشید که بریم منطقه‌ی بعدی
خب از شلمچه همه حرف مزنن
ولی ما وقت نداشتیم خیلی بمونیم(یه تایم کوتاهی فک کنم نیم ساعت یا ۴۵دقیقه گفتن برید و بیاید)
گروه ما سر ساعت برگشتیم
ولی هیشکی نبود!
۴۵دقیقه منتظر موندیم هیشکی نیومد
منم لجم گرفت(قبلشم معطل میشدیم ولی نه اینقدر!)
گفتم برگردیم
زود آماده شید کیفا رو بردارید بریم
و تا نزدیک در ورودی شدیم بچه ها داشتن میومدن:/
و حالا ۶تایی به حالت قهر بحث داشتیم:/
البته تهش قانع شدیم و برگشتیم ولی استاد اولش داشت با لبخند نگامون میکرد
پرسید
+اومدین دنبال ما؟
_نه خیر ما ۴۵دقیقه است اونجا معطلیم
میریم یه ذره دیگه بگردیم اینجا رو
️
خیلی رک!
دست خودمم نبود:/
ولی خدایی دلم واسه گروهمون سوخت و حس کردم مقصر منم که نمیزارم یه ذره با خودشون خلوت کنن
همیشه اول همه ما حاضر بودیم که بقیه معطل نشن ولی اون شب هم خودمون دوست داشتیم بیشتر بمونیم همم خیلی معطل شدیم
خودم گفتم برگردین بریم:/
و میگفتن الان دیگه میان
میگفتم خب بیان چیکار کنم!
خیلی بد بود... -
این پست پاک شده!
-
اگه خانواده هاتون اهل بخششن و نیازی به دیه نمیبینه من هیچ مشکلی ندارم.
_Biliifti_
رواله تو راحت باش
اونا اگه وضعیتو بدونن خودشون وارد عمل میشن
