هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
حقیقتش ... من ن اون وری ام ن این وری ولی کسانی ک نارنجک دست ساز میندازن توی ماشین مادری ک فقط جرمش پوشیدن چادر و بچش کور میشه و یا گلوی پلیسی ی رو میبردن یا ی سرباز رو سلاخی میکنن یا چادر از سر زن مردم میکشن نمیشه اعتماد کرد ...
ترجیح میدم پشت کسی مثل آقای سلیمانی یا جوونایی ک سوریه جون دادن باشم ک حداقل اینقدر امنیت داشتم ....
همین برم شیمی بخونم بدرود قشنگاااااا -
و من که از دور به مطلوب می نگرم
-
این پست پاک شده!
-
ای خرد جویان شمارا به فلسفه دعوت میکنم
-
@Farhadd
گشنم شد -
کی گفته عکسا بو ندارن؟
-
این کتاب و کنکور بلیط پروازتِ
بخون برو از این خراب شده..(: -
@Farhadd چرا؟
-
Uranium سادیسم
نصفه شبی اینارو میفرسته -
این کتاب و کنکور بلیط پروازتِ
بخون برو از این خراب شده..(:این پست پاک شده! -
Uranium سادیسم
نصفه شبی اینارو میفرسته -
چقدر دارم جلوی خودمو میگیرم
هر کی هم بهت بگه خراب شده
من بازم به پای تو جون میدم -
@Mr-Amir1 ممنون
-
من این مدتی که اومدم دانشگاه
تقریبا تو هیچی خیلی نظر ندادم
چون خودم دارم میگردم دنبال حقیقت...
فهمیدم آیین تقلیدی داشتن(هر آییینی)ضررش از بی آیینی بیشتره
این مدت
هم با بچه مذهبیا و انقلابیا حرف زدم
هم حرفای غیر مذهبیا و ضد انقلابی ها رو شنیدم
نه میخوام توهین کنم نه هیچی
ولی اون برخوردی که بچه مذهبیا باهام داشتن
و احترامی که بهم میزاشتن رو اون ور ندیدم
با یه سری از گروه دومیا اصلا حوصلهی بحث نداشتم...
و فقط ترجیح میدادم طی بحث هایی که با بقیه دارن
من فقط شنونده باشم
چرا؟(:
چون حرفاشون سراسر فحش به اون طرفیاست
آیدی یکی از بچه مذهبیای دانشگاه رو پیدا کردم و ناشناس ازش سوالامو میپرسیدم
یک ماه تمام وقت گذاشتن تا یه موضوعی رو بیابم
هنوز هم ادامه میدادن
دیگه خودم خجالت کشیدم از اون همه پیگیری و وقت گذاشتن
صبح کلهی سحر جواب سوالامو میدادن
آخر شب بیدار بودن و جواب میدادن
گاهی من خسته میشدم و میرفتم ولی ایشون هنوز بیدار بودن و جواب میدادن
تو جمع این مدل آدما هستم
صفا و صمیمیت بینشون خیلی قشنگه
احترامی که به هم میزارن
شوخیایی که بی احترامی نیست و همه میخندن نه یه نفر رو سوژه کنن
قضاوت یک طرفه نمیکنم
بچه های اون طرف هم خیلیاشون احترام میزارن به بقیه
من شده سوار اتوبوس شدم
چون چادر داشتم
یه دخترخانمی نشستن کنار شیشه که آفتاب بود
به من گفتن چادر داری گرمته(:
بماند که اصرار کردم نمیخواد ولی مهربونیش قشنگ بود(:
ولی جو اکثریت مذهبیا رو به این ور ترجیح میدم
گروه های فرهنگی که دارن
دختر و پسر قاطیه
تو جو مذهبیا که میری
واقعا حس آرامش داری
ولی شب شعر که بری
نگاه ها اون قدری اذیت کننده هست که دیگه آخرین بارت باشه رفتی...
صرفا چیزایی بود که دیدم
البته که دیدگاه ها و تجربیات متفاوته