هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
اولین قتل توی پرونده ام نوشته شد «مقتول خوکیست با پوزه سگ »
تصمیممو گرفته بودم ، متولد شدم و اسممو قاتل زنجیره ای گذاشتم
بعد از چند سالی میخواستم لباس بپوشم ،بلد نبودم .
میدونستم باید صلاحی برای قتل داشته باشم
از قتل خودم یادگرفته بودم انعکاس
شیشه ها را آینه کردم و آینه ها را لباس
چون میدونستم با نگاه کردن به من بزرگترین کابوس رو میدیدن ، یعنی ذاتشون
و این کافیست برای قتل حیوان صفت و تولد انسانِ انسانْ صفت -
باران
اضلاع فراغت را می شست
من با شن های
مرطوب عزيمت بازی می كردم
و خواب سفرهای منقش می ديدم.
من قاطی آزادی شن ها بودم. -
Mahdi.RE
ازش رد شد اصن -
Hamid.s سلام حمید خوبی؟
چخبر؟چیکارا میکنی؟ -
زشته زمین و میباره برف
میپوشونه خدا بیچاره کبک
خر میکنه خودشو چی
نبینه میبره گلشو کی
حال و روز خیلی أ ماس
حال و روز خیلی شباس
وقتی دلت نیست میشه
گونه هات که خیس میشه
قاطی میشه اشک و دود
پر میکشه رنگ و روت
حس میکنی رسیدی تهش
تموم خوابایی که دیدی پشم
سرد میشه دست و پات
کاسه خون جفت چشمات
نمیکنه تو رو آروم هیچی
نمیاد زیر بارون هیشکی پا به پات
خالی میکنن پشتتو حتی سایه ها
نه داری دل موندن
نداری نفس جاده ها رو
تمومی نداره گلایه هات
تمومی نداره کنایه هاشون
آه، از ما گذشت ولی نبینم غرقی مشتی
وا کن از هم اخماتو مرد
با یکم صبر با یه لبخند سر پا بمونی هر از گاه
نبینم غرقه کشتیات بگو فتوکلت علی الله -
گیج گیجممم. چرا تا این مدت خواب بودم.
ههی نباید صبح دیگه می خوابیدمم
-
هیچ کس با من چنان من مردم ازاری نکرد
-
برم کلید ها رو روی قفل امتحان کنم کلیدشو پیدا کنم.
و کار ها ی دیگه.
حالا غذا چی درست کنم هیی.
هوفف کی درسه بخونم. بین پارت ها به سرعت نور باید غذا درست کنم.هوااا هم گرم میشهه. کولر هم خرابع.