هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Ainoor یاد بود های او کالین هوور
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@0yasin-sh0
ممنون -
Ainoor
رمان :پیر مرد و دریا
کتاب عادی هم : اثر مرکب ،اینو خودمم میخوام بخونم تعریفش رو زیاد شنیدم:)نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهerfan wizard
ممنون -
@30πR ویندوز هفت الانم هفت
ولی از دور خارج شده باید عوض کنم چون اطلاعاتم پخش و پلاس باید درستش کنم ک عوض کنم!نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@0yasin-sh0 وا
ویندوز 7 بوده الانم 7؟!
اذه درسته باید اطلاعاتتون ب خصوص از درایو سی خارج کنی
چون اونجا باشه همس میپره
من الان ويندوزم 8 هست
میخام10 کنم
یه سی دی باید بذمبویرم اگ بخام خودم عوض کنم -
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
موهام حقیقتا بلند شده
و حوصل جم کردنش ندارم -
Ainoor
از طرف ابری با عشق ، جنگی که نجاتم داد ، پاستیل های بنفش,داس مرگ ، تام سایر ، بربادرفته ، غرور و تعصب ، کتابخانه ارواح ، کورالین بازم بگم؟
( معلومه آخرین بار کی کتاب خوندم نه ؟)
-
یکی تو بازار عطرفروشا حالش بد میشه و زمین مخوره.
هرچی عطر و گلاب و مشک میارن تاثیری نداره.
میرن دنبال داداشش میگن بیا داداشت تو بازار عطر فروشا حالش بد شده.
میاد میگه داداش من دباغه، سروکارش با اون کثافت روی پوسته و حالش از بوی خوب بد میشه.
میره یه تیکه مدفوع میاره میزاره جلو بینی داداشش، به هوش میاد.حکایت بعضیاس....
از بس آدمای قبلی که باهاشون سروکار داشته دودره باز و به درد نخور و آشغال بودن، تو که خوبی و براشون بد نیستی، سرشون گیج میره. حالشون بد میشه.
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMatin Mousavi 1 حال این روزای ماهایی که کنکور دادیم ... گویا به شرایط سخت عادت کرده بودیم ...الان که آزاد شدیم باورمون نمیشه :)) ...
یه داستان کوسه و ماهی ام هست اونم دقیقا همین شرایطو تأیید میکنه ... -
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی موهام بوی شامپو میوه واقعا خوردنیه
-
Ainoor
از طرف ابری با عشق ، جنگی که نجاتم داد ، پاستیل های بنفش,داس مرگ ، تام سایر ، بربادرفته ، غرور و تعصب ، کتابخانه ارواح ، کورالین بازم بگم؟
( معلومه آخرین بار کی کتاب خوندم نه ؟)
@Sally
آهااااا من و پالترو ، من قلم نویسنده رو خیلی دوست دارم -
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط Saghia انجام شده
چرا همیشه دوست داشتم یه چیز پابلیک طور بزنم و از شرو ور های خودم بزارم ولی هیچوقت اینکارو نکردم :///
-
Ainoor چ ژانری میخونی؟
این پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط Hhh Hh انجام شده
Ainoor
ايستاده استوار در 24 سالگي(قسمتي از زندگي يكي از اعضاي گروه اكسو. عالييه. حتما قبلش خلاصه از ازش بخون. يا اه خواستي بگو تا بفرستمش)
كتابخانه نيمه شب
بادام
دختري كه در اعماق دريا افتاد(تخيلي و زيبا)
براي كتابخانه نيمه شب و بادام نميدونم چي بنويسم. اونا(مخصوصا همين اولي) يكي از پر فروش هاي جهانه....
درضمن اين كتاب ها رو من كامل نخوندم و مال خواهرم هستن.
-
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط erfan wizard انجام شده
Ainoor
من یبار فالو آنفالو زدم میخواسم راجب اون تبصره:I مشاعره آخری بگم که همینجا نوشتم:] -
@M-Tina گزارش کار ندادیا
-
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@30πR ترشی چیزی هم خواستی بگو بیارم
-
@M-Tina الان میرم نیگا میکنم
-
@M-Tina لینک بده