|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
-
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت -
@0yasin-sh0 سقف دهان آخه کجاش شبیه کنار دندان اونم ترشح افقی هست؟
خواستم اذیتت کنم
اینا ترفندای Kourosh Mousavi
هرچی میشه بیا تست فیزیک بزنیم(دیگه تا یه هفته بهش پیام نمیدادم)خدارو شکر کنکور تموم شد
دست از این سر کچل من و فیزیک برداشت@Sally در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@0yasin-sh0 سقف دهان آخه کجاش شبیه کنار دندان اونم ترشح افقی هست؟
خواستم اذیتت کنم
اینا ترفندای Kourosh Mousavi
هرچی میشه بیا تست فیزیک بزنیم(دیگه تا یه هفته بهش پیام نمیدادم)خدارو شکر کنکور تموم شد
دست از این سر کچل من و فیزیک برداشتبرو خونتون
-
@Danial-al در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Dex سگ سقط میشه این گرما چطوری رفتی بیرون عجیب ترین گرمای قرن اخیره
واقعا همینو میخواستم بگم
زیر باد کولر هم به مولا گرمه
کولر باد گرم میزنه -
@Danial-al صدف ک پیشی نیس🥺
-
@ma-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Dex استاد اون ک اسانسور داره
قلعه رودخانه
من قلعه رودخان رو رفتم بالا
میخواستم همون بالا خودمو پرت کنم پایین
قشنگ بودا
ولی تو همه عکسا شبیه جنازه ها افتادم
پله هاش عادی نبودن اصلا
سنگ بودن
-
@ma-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Dex استاد اون ک اسانسور داره
قلعه رودخانهمن قلعه رودخان رو رفتم بالا
میخواستم همون بالا خودمو پرت کنم پایین
قشنگ بودا
ولی تو همه عکسا شبیه جنازه ها افتادم
پله هاش عادی نبودن اصلا
سنگ بودن@Alba منی که نرفتم بالا و نشستم رو سنگ و پامو گذاشتم تو رودخونه
خانوادرم منصرف کردم از رفتن به بالا -
@Danial-al صدفه دا
-
@Danial-al ن بابا ایح
-
@ma-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Dex استاد اون ک اسانسور داره
قلعه رودخانهمن قلعه رودخان رو رفتم بالا
میخواستم همون بالا خودمو پرت کنم پایین
قشنگ بودا
ولی تو همه عکسا شبیه جنازه ها افتادم
پله هاش عادی نبودن اصلا
سنگ بودن -
@Alba منی که نرفتم بالا و نشستم رو سنگ و پامو گذاشتم تو رودخونه
خانوادرم منصرف کردم از رفتن به بالا@ma-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba منی که نرفتم بالا و نشستم رو سنگ و پامو گذاشتم تو رودخونه
خانوادرم منصرف کردم از رفتن به بالاواس من همه رفتن منم رفتم دیگه
موقع پایین اومد پاهام می لرزید عضله هاش
سفت به بابام چسبیده بودم پرت نشم -
@Señorita آره دیگه اونام باهم کل داشتن
-
@Danial-al در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba بخاطر اینکه عکسات مثل جنازه بود میخواستی خودتو بندازی ؟
من عکسا رو برگشتم خونه کلا دیدم
از خستگی و گرما زیاد -
@Danial-al در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ma-a پله هاش ریز ریزه ک
اون اولاش اره
بقیش نه
خود پله ها هم شیب داشت -
@ma-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba منی که نرفتم بالا و نشستم رو سنگ و پامو گذاشتم تو رودخونه
خانوادرم منصرف کردم از رفتن به بالاواس من همه رفتن منم رفتم دیگه
موقع پایین اومد پاهام می لرزید عضله هاش
سفت به بابام چسبیده بودم پرت نشم@Alba من شیطان رجیم شدم منصرفشون کردم
-
