هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
حییب برای رفتن و اومدن زمان تعیین میکنی؟ کنکوری شدی؟
-
از این آدما دورم کن
بد خوب نداره خستم
اونا که دست مردونه دادن
فهمیدیم چقد پستن
از این آدما دورم کن
نمیخوام هیشکیو اصلا
تا وقتی کارشون گیره
همشون دورمون هستن
اینروزا تشنهی یکم مردونگیم
اما که حیف نیست
لااقل تو باهام بمون
نذار بشن چشمای من خیس -
officer k چه قدر استرس میکشین سر این موضوع من ولش کردم دیگه
-
moBn
سلام
فقط بازیگر نقش اول. ..
عالیی -
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخندانیّ و خوشخوانی نمیورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
-
تودلی
-
متنفرم دیگه از باشگاه
-
officer k چه قدر استرس میکشین سر این موضوع من ولش کردم دیگه
-
@M-Tina در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
واسه من که اینطوری نیست
شما چی؟برای من دقیقا همینطوریه ...
-
افق تاریک
دنیا تنگ
نومیدی توان فرساست
می دانم
ولیکن ره سپردن در سیاهی
رو به سوی روشنی زیباست -
می دانی
به شوق نور در
ظلمت قدم بردار
به این غم های جان آزار دل مسپار
که مرغان گلستان زاد
که سرشارند از آواز آزادی
نمی دانند هرگز لذت و ذوق رهایی را
و رعنایان تن در تورپرورده
نمی دانند در پایان تاریکی شکوه روشنایی را -
می نویسی پاک می کنی ،می نویسی پاک می کنی
این چه وضعشه...؟:) -
چه تنها ...
چه ناگزیر قوی ...