هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
officer k لطف داری
امیدوارم درست بشه
بعد دوسه سال شکست بزرگیه برام -
@ABR_DJ اینقد گفتم انشاالله انشالله و خدا کاری نکرد
دیگه هم نمیکنه
فقط ببینم اعتراض چی میشه -
@در-حال-بارگذاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k لطف داری
امیدوارم درست بشه
بعد دوسه سال شکست بزرگیه برامایشالا درست میشه =)))
officer k امیدوارم
-
@ABR_DJ اینقد گفتم انشاالله انشالله و خدا کاری نکرد
دیگه هم نمیکنه
فقط ببینم اعتراض چی میشه -
@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k
شیرکاکائو بیار به افتخار موفقیتت مست کنیمیه باکس سفارش میدم
-
@Danial-al
خوشحالم که بالاخره بعد از سه سال یه چیزی قبول شدم، اگر نمیشدم دیگه فکر میکردم احمقی چیزیم،
ناراحتم چون شهرشو دوسندارم
بیحسم چون دلم میخواد الان فقط بخوابم -
@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
شاعر میفرماید که:
الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی
officer k
تبریک میگم بهت انشاالله که علاوه بر تلاش برای رسیدن به مقصد از مسیر هم لذت ببری@ariana-a
maryam111
Matin Mousavi 1
از همه پرستارای انجمن بخاطر زحماتشون کمال تشکر رو دارم و امیدوارم بهترین ها براتون رقم بخوره
شاعر میفرماید که:
الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی@ABR_DJ قربان یو
️
-
ها نا خوشحالیت که دلیلش اوکیه
مگه چقدر ازتون فاصله داره ؟
بی حسیت رو نمیشه کاری کرد بخاطر اون دوتا حس@Danial-al
۵_۴ ساعت -
-
@ABR_DJ قربان یو
️
-
officer k از بامدادان تا شامگاهان با دامداران
دادام دام دارِس منم تو دامداریای کُ دادام دام دارِس دامدارم
-
ها نا خوشحالیت که دلیلش اوکیه
مگه چقدر ازتون فاصله داره ؟
بی حسیت رو نمیشه کاری کرد بخاطر اون دوتا حس -
@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k از بامدادان تا شامگاهان با دامداران
دادام دام دارِس منم تو دامداریای کُ دادام دام دارِس دامدارم
وااااای خیلی خوب بود
با لهجه خوندم -
ها نا خوشحالیت که دلیلش اوکیه
مگه چقدر ازتون فاصله داره ؟
بی حسیت رو نمیشه کاری کرد بخاطر اون دوتا حس@Danial-al
همهی چیزی که هست مطلوبم نیست
اون چیزی که توی ذهنمه خیلی بالا تر از ایناست
دو دلم،
نمیدونم میشه نشست و یه بار دیگه تلاش کرد
با این وضع مزخرف کنکور که نصفش شده معدل(معدلم پایینه) یا نه برم،
اما خب اگه برم دیگه مسیر زندگیم به کل عوض میشه،
و این چیزی نیست که من میخوام،
از بچگی هم همینجوری بودم،
اگر عروسک خودمو میخواستم دیگه فقط عروسک خودمو میخواستم و با هیچ عروسک دیگه ای بازی کردن بهم کیف نمیداد -
اما از همون روزی که اون عروسک زشتم رو توی اون خونهی قبلیمون توی بم جا گذاشتم، انگار همه دلخوشیامو هم جا گذاشتم