هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
officer k
۱۵ دی ۱۴٠۱ـه، تولدته. یه روز اومدی تهران برای اینکه توی روز تولدت معشوقهتو ببینی. پنج صبح رسیدی و یازده شب بلیط داری برای برگشتن. تموم اتفاقاتِ خوب و بد روز رو سپری میکنی، حوالی هفت و هشت شب با یه غم عجیبی توی دلت، پیاده و تنها کوچه پس کوچههای خیابون هشتم نیرو هوایی رو طی میکنی و توی تنهایی خودت داری فکر میکنی بعد از ماهها دوری، کمتر از دوازده ساعت در طول روز دیدار... درحالی که شاید میتونست بیشتر باشه ولی بیخیال! خودتو میرسونی ایستگاه شهید کلاهدوز، متروی تقریبا خالی با آدمهایی که چشماشونم خستهس. دو ساعت زودتر از بلیطت میرسی ترمینال جنوب. نشستی روی صندلیا، کولهت توی دلته، غم جداییِ بلافاصله بعد از دیدار... فکر... غم... غم... غم... همین آهنگ هم داره توی گوشِت پخش میشه.
غلام چشم آن ترکم، که از خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابروو از اینجا تا وقتی که بشینی توی اتوبوس، این توی گوشِت پخش میشه تا چشمات سنگین بشن. بلکه خوابت ببره. فکر نکنی.
-
پرستو بابایی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Ainoor
الان جای فاطمه اینجا خالیه
بیاد بگه چطوری دخمل گلمسلاممم عزیزم
چطوری دخملم؟@M-Tina در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
پرستو بابایی میدونی قول داده میخوایم ببینم همو؟
Ainoor
قلبونتتت
امتحان داری توهم؟ -
بعضی موسیقیا یه دنیا تصویر پشتشونه علی...
-
پرستو بابایی قربونت بشم عزیززم
️🫂
واقعا خدا به خیر کنه، همگی باهم موفق باشیم️
@nazanin-mirzai
انشاءالله -
officer k
۱۵ دی ۱۴٠۱ـه، تولدته. یه روز اومدی تهران برای اینکه توی روز تولدت معشوقهتو ببینی. پنج صبح رسیدی و یازده شب بلیط داری برای برگشتن. تموم اتفاقاتِ خوب و بد روز رو سپری میکنی، حوالی هفت و هشت شب با یه غم عجیبی توی دلت، پیاده و تنها کوچه پس کوچههای خیابون هشتم نیرو هوایی رو طی میکنی و توی تنهایی خودت داری فکر میکنی بعد از ماهها دوری، کمتر از دوازده ساعت در طول روز دیدار... درحالی که شاید میتونست بیشتر باشه ولی بیخیال! خودتو میرسونی ایستگاه شهید کلاهدوز، متروی تقریبا خالی با آدمهایی که چشماشونم خستهس. دو ساعت زودتر از بلیطت میرسی ترمینال جنوب. نشستی روی صندلیا، کولهت توی دلته، غم جداییِ بلافاصله بعد از دیدار... فکر... غم... غم... غم... همین آهنگ هم داره توی گوشِت پخش میشه.
غلام چشم آن ترکم، که از خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابروو از اینجا تا وقتی که بشینی توی اتوبوس، این توی گوشِت پخش میشه تا چشمات سنگین بشن. بلکه خوابت ببره. فکر نکنی.
-
پرستو بابایی
دختر نمیدونی که
خیلی حال میده اذیت کردنت
@M-Tina
خدا این استیکره رو از رو کیبورد های دنیا محو کنه
-
معلومه که نیست!
-
@M-Tina
خدا این استیکره رو از رو کیبورد های دنیا محو کنه
-
Ainoor
قلبونتتت
امتحان داری توهم؟پرستو بابایی
هفته دیگه
امتحانای اصلی یک بهمن
تو چی؟ چیکا میکنی