هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
و او به شیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد....
و بار ها دیدیم
که با چقدر سبز
برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت.
ولی نشد
که رو به روی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله ی نور ها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.
سهراب سپهری -
-
@Ay
راست میگه
روراست باشم؟
اون موقع همچین خوشم نمیومد ازت
یه جور عجیبی به نظر میرسیدی
الان شعورمند شدی انگار
ولی همونجوری خُل باش
یه شعورمندِ خُل -
@Ay
راست میگه
روراست باشم؟
اون موقع همچین خوشم نمیومد ازت
یه جور عجیبی به نظر میرسیدی
الان شعورمند شدی انگار
ولی همونجوری خُل باش
یه شعورمندِ خُل -
officer k
خل بودن و شعورمند بودن در تضاد همن........اون موقع هم حس خوبی از دیگران نمیگرفتم وقتی اونطوری بودم
-
@Ay در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یه جور عجیبی به نظر میرسیدی
چجوری مثلا ؟
خُل وضع