هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Narges_]

@ABR_DJ
نمیدونم کوتاه بلندشو یا حتی دختر پسرشو
ولی خب مسیری که همه داریم میریم همین شکلیه
همینقدر دراز و نا مشخص
واسه همینم بود گفتم شاید بیشتر از 100 بار دیگه هم بفرستمش

[Narges_]

همینقدر سبز بودن یه رویا:)

[Ainoor]

انقد هیچی از جزوه یادم نبود
صحفه رو گم کرده بودم داشتم میگشتم پیدا کنم
حس میکردم از اول باید دوباره شروع کنم انقد همه چی جدید بود

[JuDi]

officer k هعی زندگی🥲

[خانوم لوبیا]

بشه مامانش‍️

[officer k]

Ainoor
من راضیم

[officer k]

JuDi
هعی

[officer k]

یعنی دلشون نسوخت واسه باب اودنکرک واقعا؟ .mp4

[officer k]

توییت:
من عاشق خوابیدنم.
اینجوریه که
رفع خستگی؟ خواب.
فرار از مشکلات؟ خواب.
راه حل مقابله با اضطراب؟ خواب.
نادیده گرفتن غم و اندوه فراوان؟ خواب.
پرت کردن حواس؟ خواب.
دوری از انسان‌ها؟ خواب.

[officer k]

کجای این هوا سردهههههههه؟

[officer k]

درونِ آینه‌ی رو به رو چه می‌بینی؟
تو ترجمان جهانی، بگو چه می‌بینی؟

[officer k]

تویی برابر تو ، چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفت‌وگو چه می‌بینی؟

درونِ آینه‌ی رو به رو چه میبینی؟

[officer k]

تو هم شرابِ خودی هم شراب خواره ی خود
سوای خونِ دلت ، در سبو چه می‌بینی؟
بگو چه می‌بینی؟

[officer k]

در آن گلوله‌ی آتش گرفته‌ای که دل است
و باد می‌بردش سو به سو، چه می‌بینی؟
درونِ آینه‌ی رو به رو چه می‌بینی؟

[officer k]

نگاه می‌کنم به حال و روز مملو از غمت
نگاه می‌کنم به خنده‌های نامنظمت
پناه میبری به شرم ساقه‌هی نازکت
همین که دست می‌کشم به ریشه‌های محکمت
زمین پر از صدای پرت کردن و شکستنه
زمینِ سنگ تشنه‌ی شکستن تو و منه
قشنگ من، رو هیچ سطح ساده‌ای قدم نزار
که هرکی گفته دشمن تو نیست، با تو دوشمنه

[officer k]

به حرف پوچِ آدمای پوچ اعتنا نکن
بخاطر کسی که نیست عمرتو فدا نکن
خلاف رودخونه‌ رو بگیرو با خودت برو
به گله های خون و فلس و استخون شنا نکن

[خانوم لوبیا]

چ خلوت...

[officer k]

تو نازنینی از حریر نرم آفریدنت
تو مهربونی از هوای گرم آفریدنت
خجالتی تر از گلی ، خجالتی تر از تویی
تو بی نظیری از غرور و شرم آفریدنت
نگاه میکنم به حالت نگاه کردنت
پناه میبرم به گریه های روی دامنت
نگاهتو بدزد از غمی که از تو پر شده
نگاه کن به شبنمی که شرّه کرده از تنت

[officer k]

بعد از همایون شجریان و چاووشی چی گوش میدن؟
آفرین، لانا دل ری
کاملا هم منتغیه

[Sachli]

من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد