هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
یکی بقیهی سوختگی رو بخونه
چشم با اون حالتِ
متورم قرمز با آبریزش شدید که به سختی بسته میشه و درد میکنه و به نور هم حساسه رو
چه جوری یه ربع جوری شست و شو بدیم که آبی که میریزم ازش خارج شههه
واییی -
می دونی که اذیت میشم با این برنامه هات ؟ این اصلا اصولی نیست!:)
-
در کل دلم براتون تنگ شده بود
یسری هارو نشد ببینم
یسری ها رو دیدم و تو سر و کله هم تا حدود خیلی کمی زدیم(واقعا کم بود
)
و یک نفروهم بعد از مدت های زیادی دیدم و واقعا خیلی خوشحال شدم
سالم و سلامت با حال دل خوب در کنار عزیزانتون و در پناه خدا باشید
حق نگهدار که من میروم الله معک !
(: -
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sara_R کی مراجعه کنم برای گرفتن شیرینی؟
هر وقت اومدییی هستمممم
-
میگه که
قرار گرفتن چشم ها در معرض درخشش شدید
یا انعکاس آفتاب از روی برف
یا خیره شدن به آفتاب
میتونه به قرنیه آسیب بزنه
که خیلی دردناکه و درمانش ممکنه یه هفته طول بکشه
بهترین راه پیشگیری استفاده از عینک آفتابیه!
اشعه ماوراء بنفش جوشکاری هم میتونه آسیب بزنه -
ولی فک میکنم باید سعی کنی فراموشش کنی..
جوری که واسه اینکه بدونه تنهایی هم تونستی پیشرفت کنی
درس نخونی...
واسه خودت و خودت بخونی
اونقدری فراموشش کنی که مهم نباشه چی فک میکنه و چی قراره رخ بده...
حذف مطلق از زندگیت...
ولی خب سخته( : -
ولی فک میکنم باید سعی کنی فراموشش کنی..
جوری که واسه اینکه بدونه تنهایی هم تونستی پیشرفت کنی
درس نخونی...
واسه خودت و خودت بخونی
اونقدری فراموشش کنی که مهم نباشه چی فک میکنه و چی قراره رخ بده...
حذف مطلق از زندگیت...
ولی خب سخته( :زهرا بنده خدا 2 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی فک میکنم باید سعی کنی فراموشش کنی..
جوری که واسه اینکه بدونه تنهایی هم تونستی پیشرفت کنی
درس نخونی...
واسه خودت و خودت بخونی
اونقدری فراموشش کنی که مهم نباشه چی فک میکنه و چی قراره رخ بده...
حذف مطلق از زندگیت...
ولی خب سخته( :سخته ولی میشه
-
آره به قول خودت یه وقتایی باید بشه
-
دوستم الان نامزده
قبلش
با دونفر بود
به قول خودش آدم اشتباهی...
خیلی اذیت شد
خیلی زیاد...
اونقدری که وقتی واسه من تعریف میکرد حالِ روحی من بد میشد چه برسه به خودش...
به جاهایی رسیده بود که فقط لطف خدا بود که این دنیا نگهش داشت...
و تهش به این نتیجه رسیده بود که
واقعا ارزششو نداشت!
میگفت حیف اشکایی که واسه اینا ریختم
حیف اون همه غصه و بیخوابی...
اوایل تموم شدن ماجرای دومی
تایمی بود که کنکور داشت
میگفت شب که خواب هیچی...
صبحا هم تا بیدار میشد گریه و غم و بغض و غصه
اونا همه تموم شد...
اوایل ازدواجش با یه خنده خاصی میگفت حیف تک تک اون ثانیه ها....
به این نتیجه رسیدم که
واسه کسی ارزش قائل باشم
که واقعا واسم ارزش قائله
که آدم رو دوست داره
حالم واسش مهمه
نه کسی که...یه وقتایی آدم وارد یه ماجرا میشه
خیلی یهویی
انگار ناخودآگاه...
انگار اون لحظه نفهمیدی چی شد و چه جوری
تهشم شاید خیلی اذیت شدن باشه....
ولی میشه به دید یه تجربه دیدش و ازش درس گرفت
ارزشت خیلی بیشتر از امثال این آدماست
و خیلی خوشحالم که با این حال درس میخونی و قراره کنکور بدی
خیلی خوبههه!
خیلی خوووووب! -
عشق، به شکل پرواز پرندهس
عشق، خواب یه آهوی رمندهس
من، زائری تشنه زیر باران
عشق، چشمه آبی اما کشندهس
من، میمیرم از این آب مسموم
اما اون که مرده از عشق تا قیامت هر لحظه زندهس
من، میمیرم از این آب مسموم
مرک عاشق عین بودن اوج پرواز یه پرندس -
#خوب
170 تا
در طی 5.۵ ساعت متوالی (+ سه تا استراحت پنج دقیقه ای)
رکورد جدید مطالعه متوالی :,)))))
امروز بعد از شاید چهار هفته از خودم راضی بودم...
#شکر -
زین توبه که صدبار شکستم توبه.....
ت.د