هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
officer k
علی
میبینی
تا فاتح رو نبینین همچنان دفاع میکنن بدون دلیل و سند مدرک به جز اینکه حداقل یه هفته از اینجا و این مکان رد شده باشن و میگن نیس و فلان اینا
منظورم اون افراد دارکش نیستا
افرادی با صفات غالب اینی که اول بحث بود رو میگم#سعی کن لو ندی در مورد چی حرف میزنم
-
عجب:|
-
و خود را از دور می نگرم.
که کارت های گرانبهای خود را، یک به یک در این قمار بر روی میز می گذارم.
بدون آنکه توجه کنم که تعداد کارت های قابل بازی شدن، به انتخاب من نیستند.
که اگر توجه می کردم، بیشتر در بهینه بودن انتخاب هایم دقت می کردم. -
این پست پاک شده!
-
Sara_R در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Younes-D-IUT البته شما اینو گفتین یاد مشکل خودم افتادم وگرنه کلی راه هست که شاید بقیه بتونن راهنماییتون کنم
من صرفا درد و دل خودمو گفتم🥲خیلی هم ممنون
این رفیق ما که از بد روزگار پسر عمم هم هست
خیلی دون پایس از نظر من
ولی اگه میشد یکم خشونت چاشنی کار کرد
ولی جواب نمیده@Younes-D-IUT امیدوارم که هممون راه درست پیش ببریم
و پسر عمتونم راه درستشو پیدا کنه🥲
ولی کاملا این حس مسئولیتتونو درک میکنم -
نمی زارن که افیسر نمیزارن
-
Sara_R
انشاالله🥲
ساراگلییی من شارژ گوشیم داره تموم میشه از بد روزگار فعلا برم باز میام🩷 -
یک سوال
شما دوستی دارین که چند مدت
از بچگی با هم بزرگ شدیم ولی بعد ی مدت به خاطر
مشغله های کاری و درسی
از هم دور میشین ولی کمابیش از هم خبر دارین
چند صباحی بعد میفهمین دوستتون که مثل
داداشه برات زده جاده خاکی و عقایدش عوض شده
حالا شما میخاین به کسی که اخلاقش راهش
عوض شده کمک کنین
چجوری کمکش میکنین ؟@Younes-D-IUT
سلام
اگر چنین دوستی داشتم:
اول سعی میکنم باهاش دوباره مثل قبل دوست بشم. اینجور که تفاهم هایی که باهم داریم رو میشناسم و با اونها بهش نزدیک تر میشم(مثلا اون فوتبال دوست داره... منم همینطور ... پس بیشتر باهاش درباره این موضوع صحبت میکنم و موضوعات جالب دیگه) کم کم ...
که بتونه درد و دلاش ، مشکلاتش و کلا احساساتش رو بهم بگه و کلا احساس امنیت کنه ... و بهتر بتونم درکش کنم=)) ...
و در این حین حتما بهتر میشناسمش... بعد از مدتی که کمتر باهاش در ارتباط بودم و روحیات و عقایدش تغییر کرده....
پس میتونم جوری باهاش حرف بزنم یا نصیحتش کنم که ناراحت نشه و تاثیر خوبی داشته باشه
موفق باشید️
-
کوثر تو کی عزیزِ اون شدی
-
@mr-vinyzo در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
فردا بهش بگو منظوری نداشتی .اون بیچاره الان داره فکر میکنه اسم دخترتو چی بزار
دوزتان من ....من اینجا منظورم این بود که نگران نباش اینطور نیست در ادبیات بهش میگن تکلم انکاری یا پرسش انکاری ...دلیل این همه جبهه رو نمیفهمم
-
نگریستن به خود دیروز...
و خواندن متونی که خودِ دیروز برای خودِ امروز و خودِ فردا نوشته است
و نیز نوشتن برای خودِ فردا توسط خودِ امروزی که به خودِ دیروز تبدیل خواهد شد...
آیا این جز ایجاد چند هویت از خود است؟