هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Anzw 18 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
mahdii
میتونه همینجوری و بدون دلیل باشه... اینجوری ک مثلا طرف وقتی داشته از این کلمه استفاده می کرده اصلا هیچ قصد و نیت و منظور و هدفی تو ذهنش نبودهمیتونه بخاطر این باشه ک ارتباطشون باهم جوریه ک خب دختره واقعا مثل ی داداش مهربون میبینه طرفو (مثلا اگه تو اون مدت پسره رفتار خوب و بدون منظوری باهاش داشته و یه جاهایی بهش کمک کرده احتمال این خ زیاده)
میتونه اصلا تکیه کلام دختره باشه و موقع بکار بردن لفظ داداش حتی ب این توجه نکنه ک طرف مقابلش دختره با پسر
تو موارد خیلیی خیلیی کم هم ممکنه بخاطر این باشه شاید دختره تمایل داره بیشتر باهاش صمیمی بشه(ولی تو همون فضا!) که خب میگم این زیاد قوی نیست
من کیم که بخوام توصیه و نصیحت داشته باشم برا کسی ولی به عنوان ی دوست اینو از من داشته باشه که تو مکالماتت با دخترا سعی کن تو اینجور مواقع همیشه مورد اول رو در نظر بگیری و رفتارت با طرف هم طبق همون مورد اول باشه(حتی اگه جور دیگه ای فکر کنی)... این خیلی خوبه! دلیلش رو نمیدونم دقیقا باید چجوری بگم و اصلا چی بگم ولی خب دخترا می فهمن :))))
در حالت عادی همون حالت اول هست
و اصلا درستشم همونه
ولی خب سر یه اتفاقی من برام مهم شد که بدونم پشت قضیه چی میتونه باشه
بازم ممنون که وقت گذاشتین و جواب دادین -
هرچقدر بیشتر تو زندگی عمیق میشی
به این نتیجه میرسی که آدما خیلییییی بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی تنهان
به این میرسی که تنهایی(به غیر از خانواده)
هزارتا رفیق دور خودت جمع کردی فکر کردی اینا گلچین روزگارن ولی باز تهش همونا از پشت بهت خنجر میزنن
همین دیروز بهترین رفیقمو که از دوره دبیرستان باهم بودیم بلاک کردم
روزگار بدی شده
به معنای واقعی کلمه هیچکی نیست تو این سختیای زندگی کمکت کنن
اما وقتی فکر میکنی خدا هست انگار همه چی داری
بیایم بیشتر از آدما به خدا باور کنیم
هیچکی نیست
این تازه مال وقتیه که زنده ایم
بعد مرگمون که اصن هیچی
تودلی) -
Anzw 18
به عنوان ی ترک خیلی ترکی صحبت نمی کنم...
یعنی خیلی کم پیش میاد با خانواده یا دوستام ترکی صحبت کنم ولی به طرز عجیبی شدیدا عاشق این زبان قشنگمونم -
فکر میکنید آدم از چه میمیرد؟
از گرسنگی؟
از سیگار؟
از غصه؟
نه!
آدم از بیامیدی میمیرد
از اینکه هر روز صبح
چشمهایش را باز کند و نداند چرا... -
ای داغ از قلب پریشانم چه میخواهی
ای جای زخم کهنه از جانم چه میخواهی... -
Anzw 18
ما بین درسا
اول صبح قبل اینکه شروع کنم
یا آخر شب قبل اینکه بخوابم
میام یکی از اون کتاب قشنگارو برمیدارم، در حد چند دقیقه کوتاه چندتا شعر می خونم و بعد برای ساعت ها شارژ میشم... حالم خوب میشه... کلی انرژی مثبت می گیرم.. چند دقیقه ای از لا به لای اینهمه دغدغه مشغله رد میشم میرم تو ی دنیای قشنگ دیگه...
و این از قشنگترین نعمت هاییه که خدا به هم داده:) همون چندتا کتاب:) همون حال خوب:) -
آرامشم کو
خنده ام کو
اعتمادم کو
بی هیچم و دیگر نمیدانم چه میخواهی... :)) -
شب انتهایی از روشناییست
نوری از جنس خیال
روزنه ای از جنس امید
ح.ص -
که بی ادعایی سرآغاز معرفت است ...
-
وجدان رو میتوان به عضلات تشبیه کرد. هر عضلهای را که به کار نبریم ضعیف و ضعیفتر میشود.
شبتون در پناه حق
-
تو 4 روز اخیر 5 تومن پول جزوه ,کلاس و کتاب از بابام گرفتم
الانم باز 700 بخاطر جزوه میخوام
پس فردا هم باز 300
دیگه روم نمیشه برم بگم باز بابا پول بده