The Charming English
-
خبببب سلاممم چطورین؟
خیلی یهویی ایده ان تاپیک به ذهنم رسید و راستش رو بخواید اصلا چک نکردم ببینم یه همچین چیز فعالی داریم یا نه:)))))
ماجرا از چه قراره؟
آقا اگه هررررر نکته گرامری، اصطلاح، ضرب المثل، لغت یا هرررررررررر چیزِ اینجوریِ انگلیسیِ جالبی خوندین یا بلد بودین بیایین اینجا با هم دیگه به اشتراک بذاریم هر از گاهی🫠اینکه چقدر و مطلب و نکته ساده است یا پیچیده است واقعا واقعا فرقی نداره و مشکلی ایجاد نمی کنه... خلاصه اینکه راحت باشین...
راحت و فعاااااااااالدعوت می کنم از: همه تون:)
-کنارهم کلی چیز میز یاد میگیرم:)@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@انسانیا
@ریاضیا
@همیار
@فارغ-التحصیلان-آلاء -
خبب برا استارت بیایین ی چندتا اصطلاح جالبو با هم ببینیم:) :
- Hit the books: به معنای درس خواندن یا مطالعه کردن است. مثال: I have a big exam tomorrow, so I need to hit the books tonight. (فردا امتحان بزرگی دارم، پس باید امشب درس بخوانم.)
- Break a leg: به معنای موفق باشی یا خوش شانس باشی است. معمولا برای کسانی که قرار است در یک رویداد یا نمایش شرکت کنند، از این اصطلاح استفاده میشود. مثال: You're going to do great in your presentation. Break a leg! (تو در ارائهات عالی خواهی بود. موفق باشی!)
- Call it a day: به معنای تمام کردن کار یا فعالیتی است. مثال: We've been working hard for hours. Let's call it a day and go home. (ما ساعتها سخت کار کردیم. بیایید کار را تمام کنیم و بریم خانه.)
- Piece of cake: به معنای چیزی که خیلی آسان یا ساده است. مثال: Don't worry about the test. It's a piece of cake. (نگران امتحان نباش. خیلی آسونه.)
- Hit the sack: به معنای خوابیدن یا رفتن به رختخواب است. مثال: I'm really tired. I'm going to hit the sack. (خیلی خستهام. میخوام بخوابم.)
- Let the cat out of the bag: به معنای فاش کردن یک راز یا اطلاعات محرمانه است. مثال: He let the cat out of the bag and told everyone about the surprise party. (او راز را فاش کرد و به همه درباره مهمانی سورپرایز گفت.)
- When pigs fly: به معنای چیزی که هرگز اتفاق نمیافتد یا بسیار غیرممکن است. مثال: He'll clean his room when pigs fly. (او اتاقش را تمیز میکند وقتی که خوکها پرواز کنند.)
- A dime a dozen: به معنای چیزی که خیلی ارزان یا رایج است. مثال: Don't worry about losing your job. Jobs like that are a dime a dozen. (نگران از دست دادن شغلت نباش. شغلهای مثل اون خیلی زیاد و رایج هستند.)
- Cut somebody some slack: به معنای بخشش کردن یا انعطافپذیر بودن با کسی است. مثال: He's new here, so cut him some slack if he makes a mistake. (او اینجا تازه کاره، پس اگر اشتباهی کرد، باهاش سخت نگیر.)
- Go back to the drawing board: به معنای شروع کردن یک کار یا طرح از ابتدا است. مثال: Our project was rejected by the boss, so we have to go back to the drawing board. (پروژهمان توسط رئیس رد شد، پس ما باید از اول شروع کنیم.)
-
Saly girl
What does you slaying girl mean?
The verb “slay” has taken on a new meaning “to do very well at something” You slay, girl! Is basically “You do very well at that particular task/event, girl!”۴ -
تو انگلیسی میدونین به جای " به اندازه یه دنیادوستت دارم" چی میگن؟
میگن " I love you to the moon and back" و این یعنی به اندازه اینکه برم تا ماه و برگردم دوستت دارم:)))
-
(●'◡'●)
فرق بین فعل های carry on و carry out رو میدونین چیه؟carry on به معنای ادامه دادن انجام یه کاریه!
مثلا چجوری؟! = "Carry on with your work"carry out میشه تکمیل کردن و به پایان رسوندن(do or finished what you have planned)
مثال ببینیم ازش= ."The swimming pool was closed while they carried out the repairs" -
A Akito این تاپیک را در ارجاع داد
-
Cast doubt on
Cast اینجا معنی فعلی اش رو داره(Cast اگه اسم باشه به معنی گروه بازیگران که آخر فیلما میزنن هست)
Doubt هم که یعنی شک
ولی اصطلاح Cast doubt به این معنیه که باعث بشین سایرین راجع به یه موضوعی به شک بیوفتن و کمتر ازش اطمینان داشته باشن
مثلا:
His death casts serious doubt on recent news -
چند اصطلاح و واژه برای گریه کردن
Crying Heart/Eye Out
اگه دنبال یه معنی دقیق توی فارسی باشیم، همون معنی خون گریه کردن خودمونو میده
از لحاظ کاربرد، همونقدر که ما تو مکالمه هامون از خون گریه کردن استفاده میکنیم، توی زبان انگلیسی هم از تین اصطلاح استفاده میشه
Crying هم که معرف حضورتون هستن و به معنی گریه کردن
Shedding Tears هم به معنی اشک ریختن -
Nail
اسم:
اگه اسم باشه به معنی میخ یا ناخن هستش
فعل
۱- یه چیزی تو مایه های میخ کردن چیزی به چیز دیگه است(مثلا میخ کردن قاب نقاشی به دیوار)
۲- غیر رسمی: به معنی اینکه شخصی رو بگیرین و ثابت کنین که مقصره یک جرم یا یک کار بدیه، یه چیزی تو مایه های «مچ گرفتن» خودمون تو فارسی، هرچند مچ گرفتن بیشتر برا وقتی استفاده میشه که طرف کارش رو قایمکی انجام میده
Nail Somebody for Something
بدین شکل هم میشه از معنی دوم استفاده کرد
مثلا:
۱- It took us 10 years to nail the guy who killed our daughter
2- The state police finally nailed him for fraud
۳-غیر رسمی: بدین معنی که شما یه کاریو بعد از کلی تلاش، موفق میشین که به انجام برسونید
مثلا:
۱- she finally naild her dream job
2- Man i can't believe you nailed it -
Hi guys how you dion' ? I have a few extra minutes before my class gets started... I decided to come here and teach you some English phrases and words
اولش رو با چندتا اصطلاح رایج شروع کنیم...
- butterflies in my stomach
= nervous in a good way
--> I have butterflies in my stomach when I see her
در واقع یعنی همون نگران و مضطرب بودن ولی نه تو حالت کاملا منفی... بهتر بگیم معنی دلشوره و دلهره داشتن رو می ده.
- in the heat of the moment
= in the heat of the momentwhen a decision is made in anger or passion
--> I'm sorry, I said that in the heat of the moment
وقتی یه یه تصمیمی رو تو اوج عصبانیت و هیجان می گیرین یا حرفی می زنین و کاری انجام می دین .
- when pigs fly
= .never. It means that something will never happen
توضیح بیشتر نداره... برا اتفاقاتی استفاده می شه که هرگز قرار نیست رخ بدن:)
- out of the blue
=unexpectedly
وقتی یه اتفاقی "غیرمنتظره" می افته ازش استفاده می شه.
کلمه(
blue (Blue28 چندتا اصطلاح جالب دیگه هم داره که فکر کنم بهتره نگه دارم بعدا... احتمالا وقتی فرصت کنم از اصطلاحات رنگ ها بنویسم که باقی blue ها بمونن اونجا
- butterflies in my stomach