هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
از صبح که بیدار شدم یک ریز دارم اشک میریزم
از مضلومیتش، از شانسش، بمیرم برات که ذره ای شانس نیوردی تو زندگیت -
خدایا کمکمون کن مشکلمون حل شه
-
@نویسنده-کوچولو
چیا مینویسی
رمان
شعر
نمایشنامه -
گاهی وقت ها باید یه نقطه بذاری
باز شروع کنی، باز بخندی، باز بجنگی،باز بیفتی و محکم تر باشی!
گاهی وقتا باید یه لبخند خوشگل به همه ی تلخیا بزنی و بگی: مرسی که یادم دادین قوی تر باشم.. -
نمیدونم شاید خیلی هاتون نیاز داشته باشید که اینو بخونید:
"ببین اتفاق عجیبی نیوفتاده فقط توی موقعیتی قرار گرفتی که قبلا توش نبودی، واسه همین طبیعیه که کمی احساس گیجی کنی، بهش میگن تجربه و امتداد همهی این تجربه ها اسمش زندگیه، فقط داری زندگی میکنی!" -
تو دانشگاه یکی نیست که به شما یاد بده چجوری سوزن رو بزنید به بچه مردم که اذیتش نکنید
هی تو چرا رگ نداری
چرا رگت نیست
چرا من پیدا نمیکنم
چهار بار دست طرفو سوراخ کردی آخر سر نتونستی برسی به رگ یه بار نزدیک مچ یه بار این ور یه بار اون ورتاسف باره
-
نمیدونم چرا ولی یه لحظه دلم خواستم رشتم ریاضی بود و برای قبول شدن تو رشته مهندسی هوافضای دانشگاه امیرکبیر درس میخوندم
-
@نویسنده-کوچولو
چیا مینویسی
رمان
شعر
نمایشنامهSaudade 19 0 هیچ کدومم
خودمم نمیدونم
-
نمیدونم چرا ولی یه لحظه دلم خواستم رشتم ریاضی بود و برای قبول شدن تو رشته مهندسی هوافضای دانشگاه امیرکبیر درس میخوندم