هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گل گلخونهی من، یکی یکدونهی من
چراغ خونهی من، اومدم باز اومدم باز -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سفر سرخ رو تموم کردم
برم هماتولوژی بخونم
شبا هم اون یه کتاب رو از زهرا بگیرم
هرشب یه فصلشو بخونم -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیخوام گریه کنم واسه مرگ غنچه ها
تو به من هدیه بکن، پر پرواز، پر پرواز -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خسته دلداری میخواد،از شما یاری میخواد
توی قحطی بهار، دل پرستاری میخواد -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به من غمزدهی دلمرده دوباره درس محبت بدهید
من افسردهی ناامید رو دوباره به خنده عادت بدهید -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خسته دلداری میخواد، از شما یاری میخواد
توی قحطی بهار، دل پرستاری میخواد -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیوونه شدم من بعد تو
اینجوری نبودم قبل تو -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بذا بره
وقتی انقد سرد میخنده بذا بره
تنها که بشه بد میفهمه یه عاشقه
دلش تنگ میشه برمیگرده بذا بره.. -
بذا بره
وقتی انقد سرد میخنده بذا بره
تنها که بشه بد میفهمه یه عاشقه
دلش تنگ میشه برمیگرده بذا بره..نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ariii شاعر میگه:
شاید یه روز سرد، شاید یه نیمه شب
دلت بخواد بشه برگردی به عقب -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هویججج در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@نویسنده-کوچولو
یکمی صدای مردونه برام سخته ولی خب تونستم مثل خودش سلام کنمواووو سارا واوو
-
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کمدت پره ولی میخوای پیرهن منو درآری
-
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خوبی ک از حد بگذرد نادان خیال بد کند!
-
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب و روزمه با هم یکی کردی
اگه میشناختمت آخ که چه خوب بود
کاش میدونستم از دامت رها شم
دل بیصاحبت از سنگ و چوب بود -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولیکن دل من باهام راه نمیاد
به خدا غیر تو کسیو نمیخواد
کسیو نمیخواد والا نمیخواد
کسیو نمیخواد بلا نمیخواد -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بزا اون بره
میخواد بپره
ی روزی میفته اون تو تله
کسی نمیمونه دور برش
برمیگرده بالاخره! -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نشستم ساکت دارم سر و صدا بلند
حس میکنم از خونه دورم و گمم
بعضی وقتا قاطی آدمای دورم
من دلم تنگ میشه واس خودم... -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نکنی باز تو روش این درو!
-
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ariii
شاعر میگه:
زیادی خوبی کردنم تهش داستانه
واسه تو خوبی و بدی همش یکسانه
بدعادتت کردم خودم خب، حقم داری
خوبی که از حد بگذره ته داستانه -
نوشتهشده در ۲ اسفند ۱۴۰۲، ۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از عشق که میگی دیوونم میکنی
به سوی زندگی روونم میکنی
از عشق که میگی حرفات شیرینه
هر یک کلمه ش به دلم میشینه