|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
میدونید چرا لقب زال دستان بود؟
چون خیلی حیله گر و مکار بود
-
اصلا خنده نداشت خودمم میدونم
-
ها ها ها ها ها هاهاها
-
اصلا باورم نمیشه باید اثبات های مشتق رو برای امتحان نهایی بلد باشیم
چقدر زیادن
من اگه سر این اثبات های مشتق و معادلات مثلثاتی و هندسه کم نشم دیگه کم نمیشم -
حتی سوالم اومده بود
-
چطوری مهرسا
-
ناباوری / ناباروری
-
اثرات فصل ۷ :))
-
یا ربّّ
انَّ لَنا فیکَ اَمَلاََ طَویلاََ کَثیراََ...خدایا!
ما روی تو خیلی حساب کردیم... -
چطوری مهرسا
-
اصلا باورم نمیشه باید اثبات های مشتق رو برای امتحان نهایی بلد باشیم
چقدر زیادن
من اگه سر این اثبات های مشتق و معادلات مثلثاتی و هندسه کم نشم دیگه کم نمیشم -
Gharibe Gomnam
سلامم از قرار معلوم همونطوری که بودم البته جای شکر داره:)
تو چی؟Mehrsa 14
سلام عزیز جان
انقدر سخته که هنوز نتونستی باهاش کنار بیای؟
حس می‌کنی اشتباه انتخاب کردی؟
مشکل چیه؟
یا زمان نیاز داری تا این شوک رو هضم کنی؟
من خیلی بهترم
دیگه امروز معلم ریاضیمون باهاشون حرف زد خودشم ناراحت شد امتحانم رو خراب کردم
دیگه الان خوبم
بهم گفت اگر واقعا حال درس خوندن نداشتی حوصله نداشتی یه نصف بعدازظهر دست باباتون بگیر یه دور ببرتت بستنی بخوریم بیرون بعد بیا خونه درس بخون
منم اومدم خونه نشستم گریه کردم
البته من امسال خیلی از سال نهم کمتر گریه میکنم
یکی بود اینجا رتبه ۲۰۰ ۳۰۰ منطقه ۲ ریاضی آوردن بود فکر کنم مهندسی کامپیوتر تهران یا شریف قبول شد
پسرم بود
اون بنده خدا هم میومد می‌گفت من تو این دوران خیلی گریه کردم
ولی من باز کلاس نهم بودم شرایط روحیم از کنکوری ای که وضعیتش داغونه هم بدتر بود -
Gharibe Gomnam
اثبات کردنای استاد ثابتیو ببین برا مشتق خیلی خوبهMehrsa 14
آره حتما استاد ثابتی واقعا فوق العاده است من تابع رو با ایشون یادگرفتم -
هیچ لالایی‌ای به اندازه تن صدای یکی از اساتید برام خواب آور نیست. لعنتی چه حکایتیه اصلا چشمم میره نمیتونم کنترلش کنم سر کلاسش. خب مرد دوساعت تمام متکلم وحد‌ه هستی هیچ همشم با یه تن صدا
به قیافه بغل دستیم نگاه میکنم بپرسم ازش اونجا چی گفت میبینم اون ازمنم خوابالو تره چشاش قرمز شده🥲
هعییی خدا -
البته امسال گریه های من اینجوری شده که
یه دو دقیقه گریه میکنم
بعد پامیشم پنجره رو باز میکنم
به منظره نگاه میکنم
نیم ساعت می‌خوابم بعد خوب میشم پامیشم درس میخونم -
هیچ لالایی‌ای به اندازه تن صدای یکی از اساتید برام خواب آور نیست. لعنتی چه حکایتیه اصلا چشمم میره نمیتونم کنترلش کنم سر کلاسش. خب مرد دوساعت تمام متکلم وحد‌ه هستی هیچ همشم با یه تن صدا
به قیافه بغل دستیم نگاه میکنم بپرسم ازش اونجا چی گفت میبینم اون ازمنم خوابالو تره چشاش قرمز شده🥲
هعییی خداMehrsa 14
یکی معلم فیزیک ما یکی هم معلم هویت
اینا شروع میکنن ما میریم تو کما -
Mehrsa 14
سلام عزیز جان
انقدر سخته که هنوز نتونستی باهاش کنار بیای؟
حس می‌کنی اشتباه انتخاب کردی؟
مشکل چیه؟
یا زمان نیاز داری تا این شوک رو هضم کنی؟
من خیلی بهترم
دیگه امروز معلم ریاضیمون باهاشون حرف زد خودشم ناراحت شد امتحانم رو خراب کردم
دیگه الان خوبم
بهم گفت اگر واقعا حال درس خوندن نداشتی حوصله نداشتی یه نصف بعدازظهر دست باباتون بگیر یه دور ببرتت بستنی بخوریم بیرون بعد بیا خونه درس بخون
منم اومدم خونه نشستم گریه کردم
البته من امسال خیلی از سال نهم کمتر گریه میکنم
یکی بود اینجا رتبه ۲۰۰ ۳۰۰ منطقه ۲ ریاضی آوردن بود فکر کنم مهندسی کامپیوتر تهران یا شریف قبول شد
پسرم بود
اون بنده خدا هم میومد می‌گفت من تو این دوران خیلی گریه کردم
ولی من باز کلاس نهم بودم شرایط روحیم از کنکوری ای که وضعیتش داغونه هم بدتر بود
