هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@kosar-ab شرمنده
-
@kosar-ab شرمنده
-
@kosar-ab نمیدونم حس میکنم غم خاصی با سوالم فرستادم برات
-
فرش قرمز
قالی پشتی ها دور تا دور اتاق
خیلی حس قشنگی داشت خونش تا وقتی بود
الان اصلا دوست ندارم برم
هرچند دلم خیلی تنگه برا خونش
ولی دیگه صفایی نداره -
@kosar-ab وایییی چقدر دلم برا سقفای چوبی درخت گردو تنگ شد..خدا رحمت کنه مادربزرگتون رو..
-
@kosar-ab درشو هیچوقت نبندین ...خونه مادربزرگ مامان منو درشو بستن متروکه شد .بخاری ذغالی و.. نرده چوبی ویو تپه های رجه ...یادش بخیر
@mr-vinyzo اصلا یجورایی سخته برام بخوام بدون مادربزرگ تصور کنم خونه رو
-
@kosar-ab نمیدونم حس میکنم غم خاصی با سوالم فرستادم برات
-
@mr-vinyzo اصلا یجورایی سخته برام بخوام بدون مادربزرگ تصور کنم خونه رو
@O-P-S در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mr-vinyzo اصلا یجورایی سخته برام بخوام بدون مادربزرگ تصور کنم خونه رو
واقن حق
نمیشه نمیشهههه بدون اونا زندگی کرد... -
الان اینجوریم ک همش سعی میکنم بغضم قورت بدم بگم این فقط ی عمله هیچی نیست
ولی بغضه ناخودآگاه تبدیل ب اشک میشه
قیافه من:ما اینجا داریم زحمت میکشیم
️
-
@kosar-ab در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ariii زود تموم میشه آریانا، قول میدم بهت خوب تموم میشه
️
🤍🫂
-
@kosar-ab چی بگم نمیتونم بگم گریه نکن به هر حال عزیزه...فقط میتونم بگم که ایشالله زودتر حالت بهتر بشه
-
@mr-vinyzo بقیه خونشو ببینی
وسط حیاط یه حوض قشنگ و دورش گلدونای سفالی
یه سمت دیگش باغچه گل سرخ های قشنگ و سبزی های تازه
خدایا
کاش یبار دیگه تکرار میشد اون روزا
دلم میخواد حداقل خوابشو ببینم
هراز چند کاهی@kosar-ab یاد مامانبزرگ مامان خودم میفتم کلاس پنجم بودم فوت شدن اونم بخاطر خطای امنیتی عفونی در بیمارستان روحانی ..از یکی از ملاقاتی های بیماران دیگه ابله مرغون میگیرن عمرشونو میدن ...همیشه قطره های چشمشو هروقت میرفتم بابل میگف من بزنم حتی اگه خونشون نبودم...
-
@O-P-S در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mr-vinyzo اصلا یجورایی سخته برام بخوام بدون مادربزرگ تصور کنم خونه رو
واقن حق
نمیشه نمیشهههه بدون اونا زندگی کرد... -
@O-P-S در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mr-vinyzo اصلا یجورایی سخته برام بخوام بدون مادربزرگ تصور کنم خونه رو
واقن حق
نمیشه نمیشهههه بدون اونا زندگی کرد...@ariii بعد مثلا میدونی من مامان بزرگ مادریم بقدری نازه بقدریی نازههه
-
@kosar-ab یاد مامانبزرگ مامان خودم میفتم کلاس پنجم بودم فوت شدن اونم بخاطر خطای امنیتی عفونی در بیمارستان روحانی ..از یکی از ملاقاتی های بیماران دیگه ابله مرغون میگیرن عمرشونو میدن ...همیشه قطره های چشمشو هروقت میرفتم بابل میگف من بزنم حتی اگه خونشون نبودم...
-
@kosar-ab در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ariii خدا نگه داره براتون
نگین انقد گریم بیشتر شدشرمنده (:
-
@ariii بعد مثلا میدونی من مامان بزرگ مادریم بقدری نازه بقدریی نازههه
@O-P-S در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ariii بعد مثلا میدونی من مامان بزرگ مادریم بقدری نازه بقدریی نازههه
من راستش طرف پدری زیاد مهم نیست
ولی مادری جونمم براشون میدم... -
@kosar-ab بازم شرمنده