هرچی تودلته بریز بیرون7

[Sachli]

الان دیگه بالغ شدم و از شنبه ها بدم نمیاد، از کل هفته بدم میاد.

[Sachli]

دلم می‌خواد مدتی جمع کنم‌ برم یه جای دور، بی دغدغه و کار اضافی، بدون نگرانی از زمان و دور از تکنولوژی، اون چند روز رو فقط کتاب بخونم.

[Sachli]

نمیدونم چطور بگم ولی یه روزایی دلم میخواد وجود نداشته باشم. نه غمگینم، نه ناراحت، نه ناامید و نه هیچ چیزی شبیه به اینها. صرفا تحمل وجود داشتن رو از دست میدم انگار.

[Sachli]

وگاهی فقط خودت میدانی
چقدر ویرانه ای
چقدر غیر قابل احیا
و چقدر سوت و کور ...

[Sachli]

چگونه‌ دلتنگ‌ نمیشوند؟ مگر شهرشان شب ندارد؟!

[Sachli]

«ما آدم‌های حیرانی هستیم. برای ما همه چیز درد است. تولد درد است، بزرگ شدن درد است، خواستن درد است، نخواستن درد است، داشتن و نداشتن و دیدن و ندیدنِ آدم‌ها هم درد است.»

اسماعیل فصیح

[Sachli]

من عاشق کارایی‌ام که «حالا انجام بدیم شاید شد.»

[Sachli]

واقعیت زندگیم رو بخوام شرح بدم اینجوریه که آهنگا قفلی نیستن،
فیلم و سریالا حوصله سر برن،
آدما به شدت مسخرن،
خونه دلگیره،
بیرون زیادی شلوغه

[Sachli]

روزگاریست که هم صحبت من تنهایی‌ست

_هوشنگ‌ابتهاج

[Sachli]

چه اشکالی دارد؟!
‌غمگین به انتظارت خواهم نشست!

[Sachli]

او به‌ ظاهر گشت عاشق، ما به معنی سوختیم...

[Sachli]

‏تو تاکسی بچه هه به مامانش میگفت حس میکنم دارم خفه میشم. مامانش گفت چرا؟ گفت اخه حوصله ندارم نفس بکشم :)))))))))

[Sachli]

ولی جدی چطور دست میذارید روی نقطه ضعفای هم؟ من وقتی نقطه ضعف یکیو میدونم همش استرس دارم نکنه تو حرفام ناخوداگاه چیزی بگم اون فک کنه عمدی بوده ناراحت شه.

[Sachli]

که تلاش‌ها کردیم‌و نشد.

[Sachli]

یه مرحله‌ای از مراحل سلامت روان هم هست که اسمش اينه: نمی‌دونم، و نمی‌خوامم که بدونم.

[Sachli]

اسکار حق‌ترین دیالوگ میرسه به یکی از دیالوگ‌های "True Detective" که راستین کوهل می‌گفت:

بعضی وقتا فکر می‌کنم به‌درد معاشرت با مردم نمی‌خورم. به نفعشون نیست که دور و بَر من باشن. خسته‌شون میکنم، از دستم ناراحت می‌شن...

[Sachli]

چپ و راست رنجست و اندوه و درد!

-فردوسی

[Sachli]

آقای صحت، قوی بودن داره ما رو می‌کُشه.

_مجتبی شکوری

[Sachli]

ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‏
‌ به هیچ وجه پروردگارت تو را رها نکرده و از تو بدش نیامده است؛

[سوره ضحى آیه ۳]

[Sachli]

چه درهم پیچ و گره خورده‌است درونم.

_محمود دولت آبادی