هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نسترن یلحظه بیام چتت؟
پرستو بابایی -
نسترن یلحظه بیام چتت؟
پرستو باباییBlue28
آره حتما️
-
صبر کن ببینم بازه
-
صبر کن ببینم بازه
پرستو بابایی کلن ادبیاتت بهم ریخته
-
پرستو بابایی کلن ادبیاتت بهم ریخته
Blue28
وای باز سوتی دادم -
چرا آن نمی شه
-
بیشتر از خود امتحان، نگران اینم که چجوری برگردم
اگه فقط خودم بودم که حل بود، یه کورس تاکسی و یه کورس اتوبوس،اگه راه هم گم میکردم از دو نفر میپرسیدم
مسئله دوستمه که از یه جای دورتر میخواد بیاد
راهو که بلد نیست، سر زبون هم نداره
و چون من بیشتر با این منطقه آشنام، مسئولیتش با منه
باید باهم قرار بذاریم یجایی که توی مسیر ازش رد میشیم، هرکی زودتر رسید اونجا، منتظر وایسه تا اون یکی هم بیاد...
برنامه ریزی برای چیزی که هیچ ایده ای ازش نداری واقعاً سخته
#تودلی -
بیشتر از خود امتحان، نگران اینم که چجوری برگردم
اگه فقط خودم بودم که حل بود، یه کورس تاکسی و یه کورس اتوبوس،اگه راه هم گم میکردم از دو نفر میپرسیدم
مسئله دوستمه که از یه جای دورتر میخواد بیاد
راهو که بلد نیست، سر زبون هم نداره
و چون من بیشتر با این منطقه آشنام، مسئولیتش با منه
باید باهم قرار بذاریم یجایی که توی مسیر ازش رد میشیم، هرکی زودتر رسید اونجا، منتظر وایسه تا اون یکی هم بیاد...
برنامه ریزی برای چیزی که هیچ ایده ای ازش نداری واقعاً سخته
#تودلی -
بیشتر از خود امتحان، نگران اینم که چجوری برگردم
اگه فقط خودم بودم که حل بود، یه کورس تاکسی و یه کورس اتوبوس،اگه راه هم گم میکردم از دو نفر میپرسیدم
مسئله دوستمه که از یه جای دورتر میخواد بیاد
راهو که بلد نیست، سر زبون هم نداره
و چون من بیشتر با این منطقه آشنام، مسئولیتش با منه
باید باهم قرار بذاریم یجایی که توی مسیر ازش رد میشیم، هرکی زودتر رسید اونجا، منتظر وایسه تا اون یکی هم بیاد...
برنامه ریزی برای چیزی که هیچ ایده ای ازش نداری واقعاً سخته
#تودلی -
یبار بعد یکی از کلاسام بارون شدید میومد پسرا نمی تونستن با موتور برن موتورشونم خیس شده بود طفلیا بعد منتظر بودن بارون بند بیاد
یکیشون به اون یکی گفت این دخترا همشون با ماشین میان دنبالشون هرکدومتون با یکیشون برگردین -
یبار بعد یکی از کلاسام بارون شدید میومد پسرا نمی تونستن با موتور برن موتورشونم خیس شده بود طفلیا بعد منتظر بودن بارون بند بیاد
یکیشون به اون یکی گفت این دخترا همشون با ماشین میان دنبالشون هرکدومتون با یکیشون برگردین -
Aqua واقن دلم براشون سوخت می خواستم ب بابام بگم سوارشون کنیم
-
تازه دوتا رفیق بودن موتوره رو شریکی سوار میشدن یبار این میبرد یبار اون یکی