|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
zeinab dehghani آروم باش زینب
گوشی همیشه ذهنو منحرف میکنه از چیزای سخت
اینجا و ادماش هم همینطور
اذیت نکن اینقد خودتو.
ایده درستی نیست بستنش
حتی برای کنکوریاروانتو بهم نریز
0-0ftm ناراحت و عصبانی ام فاطی
اومدم اینجا و این قفل بودن چند بار پشت سر هم و پیامای ناظم و رز رو دیدن رو یادم اومد و شد مثه نفت رو آتیش
مگه تودلی نیست؟
مگه نباید ریخت بیرون؟زندگیتو نمیتونی بریزی بیرون ولی دردت از تودلی رو که میشه ریخت بیرون...
تهش به گوشه لباسشون بر میخوره و برات میخان چیکار کنن؟ تعلیق؟ اخراج؟
اصا هرچی -
مگه من از تو جواب خواستم؟
-
مگه من تو رو تگ کردم؟
-
کسی گفت بیا جواب پس بده؟
-
آره اصلا درگیرم
به تو چه؟ -
0-0ftm ناراحت و عصبانی ام فاطی
اومدم اینجا و این قفل بودن چند بار پشت سر هم و پیامای ناظم و رز رو دیدن رو یادم اومد و شد مثه نفت رو آتیش
مگه تودلی نیست؟
مگه نباید ریخت بیرون؟زندگیتو نمیتونی بریزی بیرون ولی دردت از تودلی رو که میشه ریخت بیرون...
تهش به گوشه لباسشون بر میخوره و برات میخان چیکار کنن؟ تعلیق؟ اخراج؟
اصا هرچیzeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm ناراحت و عصبانی ام فاطی
اومدم اینجا و این قفل بودن چند بار پشت سر هم و پیامای ناظم و رز رو دیدن رو یادم اومد و شد مثه نفت رو آتیش
مگه تودلی نیست؟
مگه نباید ریخت بیرون؟زندگیتو نمیتونی بریزی بیرون ولی دردت از تودلی رو که میشه ریخت بیرون...
تهش به گوشه لباسشون بر میخوره و برات میخان چیکار کنن؟ تعلیق؟ اخراج؟
اصا هرچیمنم
️چن بار اومدم و دیدم قفله و برگشتممیدونم ی قوانینی زمان ما بود و سرش بچها اخراج شدن و دوستامونو از دست دادیم
که الان جز بدیهیاته و این اذیت کنندست
اخراج دیگه برامون چیز گنده نیست
ی اخراج ریزه ک ب کسی هم بر نمیخورهچرا تودلیه! همون‌طور ک همیشه سر بودن و نبودنش دعوا بود و تهش بود! الآنم باید باشه برا همه
مقصر بچها هم نیستن زینبی
-
دانیال آخرین بار تو چتم نوشتی حرف بزن
آره اشتباه بود حرف نزدنم
ولی میدونی اگه اون بار هم میومدم حرف میزدم تهش جواباتون چیبود؟
ولش کن میگذره آروم باش
چیو میگذره؟ چجور میگذره؟zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
دانیال آخرین بار تو چتم نوشتی حرف بزن
آره اشتباه بود حرف نزدنم
ولی میدونی اگه اون بار هم میومدم حرف میزدم تهش جواباتون چیبود؟
ولش کن میگذره آروم باش
چیو میگذره؟ چجور میگذره؟
چجوری میگذره؟!!
چجوری گذشته اصلا به خودت که خواسته بودی حرف بزنم://بیا الانم دارم میبینم نتیجه حرف زدنو
-
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm ناراحت و عصبانی ام فاطی
اومدم اینجا و این قفل بودن چند بار پشت سر هم و پیامای ناظم و رز رو دیدن رو یادم اومد و شد مثه نفت رو آتیش
مگه تودلی نیست؟
مگه نباید ریخت بیرون؟زندگیتو نمیتونی بریزی بیرون ولی دردت از تودلی رو که میشه ریخت بیرون...
تهش به گوشه لباسشون بر میخوره و برات میخان چیکار کنن؟ تعلیق؟ اخراج؟
اصا هرچیمنم
️چن بار اومدم و دیدم قفله و برگشتممیدونم ی قوانینی زمان ما بود و سرش بچها اخراج شدن و دوستامونو از دست دادیم
که الان جز بدیهیاته و این اذیت کنندست
اخراج دیگه برامون چیز گنده نیستی اخراج ریزه ک ب کسی هم بر نمیخورهچرا تودلیه! همون‌طور ک همیشه سر بودن و نبودنش دعوا بود و تهش بود! الآنم باید باشه برا همه
مقصر بچها هم نیستن زینبی
0-0ftm آره
-
کاش امشب رو زندگی نکرده بودم
-
آره واقعا بیجا بودم که اومدم تو این خراب شده و توی تودلی‌ایی که اسمش رو خودشه حرف زدم و تو داری به خودت میگیری
ببخشید اگه احیانا ناراحت شدی شخصِ شما
معذرت بابتش -
0-0ftm چخبرا فاطی؟
zeinab dehghani خبر بیخبری
امتحانا تموم شد
ترم تابستون برداشتم همون‌طور ک گروه گفتم
دیگه
مثل همیشه زندگی و مقایسه و حقایقش میزنم تو صورتم
از ی چیزاییم ناراحت میشم ولی سعی میکنم نادیده بگیرم
جز اینا
امشب با بچها چرا و پرت زیاد گفتم
چون حالم خوب نبود رفتم ی چی پروندم حدودا پنج ساعت ب خنده و شادی و مسخره بازی گذشت راضیمدیگه اینکه خوب لازم نیست باشی.حرف بزن و اگر کمکی بر میاد بگو
-
نقطه
میترا! تماشایِ غروب
یادته یه بار توی کنکوریون درموردش حرف زدیم -
zeinab dehghani خبر بیخبری
امتحانا تموم شد
ترم تابستون برداشتم همون‌طور ک گروه گفتم
دیگه
مثل همیشه زندگی و مقایسه و حقایقش میزنم تو صورتم
از ی چیزاییم ناراحت میشم ولی سعی میکنم نادیده بگیرم
جز اینا
امشب با بچها چرا و پرت زیاد گفتم
چون حالم خوب نبود رفتم ی چی پروندم حدودا پنج ساعت ب خنده و شادی و مسخره بازی گذشت راضیمدیگه اینکه خوب لازم نیست باشی.حرف بزن و اگر کمکی بر میاد بگو
0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani خبر بیخبری
امتحانا تموم شد
ترم تابستون برداشتم همون‌طور ک گروه گفتم
دیگه
مثل همیشه زندگی و مقایسه و حقایقش میزنم تو صورتم
از ی چیزاییم ناراحت میشم ولی سعی میکنم نادیده بگیرم
جز اینا
امشب با بچها چرا و پرت زیاد گفتم
چون حالم خوب نبود رفتم ی چی پروندم حدودا پنج ساعت ب خنده و شادی و مسخره بازی گذشت راضیمدیگه اینکه خوب لازم نیست باشی.حرف بزن و اگر کمکی بر میاد بگو
همیشه به شادی
حرف تنها فایده ش چیه
بیا منم خبر بگم برات
دیروز رفتم کارآموزی
بعد طبق کروکی که بابام‌کشیده بود رفتم
و جات خالی که ۳۵ دقیقه گم بودم)خنده(
بعد کلا این حس مزخرف که ۸ صبح تابستون تا ظهر بجای خوابیدن باید بیمارستان باشی برام سختهدیگه خبرم اینکه هنوز همه نمره هام نیومده
نمیفهمم چیکار میکنن که هنوز نمره نزدنبعد دیگه اینکه چقدر گرمهههههه
