هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
آبروم رفت تو کانال
فردا اگر چادر زدم بیرون تو خیابون باید ماز رو تحویل بدم
پرستو بابایی#تودلی
عجله نکن اگه بابت اونه
هر وقت برگشتی خب=) -
دوست داشتن حس قشنگیه:)
دوست داشته شدن بیشتر -
Zahra2020
پس همووون -
واقعا روزگار عجیبیه
این دنیا کلا عجیبه
اون شب از ذوق خواستم بمیرم
ولی الان از گریه
#تودلیZahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
واقعا روزگار عجیبیه
این دنیا کلا عجیبه
اون شب از ذوق خواستم بمیرم
ولی الان از گریه
#تودلیAre you Ok?!
-
ولی واسه فردا یکم خجالت میکشم 🥲
مثلا با چ رویی تحلیل کنم ؟
آیا زیست کنکور را ۷۰ ب بالا زدید؟!
#تودلی
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی واسه فردا یکم خجالت میکشم 🥲
مثلا با چ رویی تحلیل کنم ؟
آیا زیست کنکور را ۷۰ ب بالا زدید؟!
#تودلی
بیخیال رفیق
️
سوادشو داری -
ولی فردا حتما تو ۳۰ دقیقه تموم میکنم کار رو
فقط امیدوارم بچه های کوچه زیاد سر و صدا نکنن
کلیپ بد نشه
#تودلی
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی فردا حتما تو ۳۰ دقیقه تموم میکنم کار رو
فقط امیدوارم بچه های کوچه زیاد سر و صدا نکنن
کلیپ بد نشه
#تودلی
نکنه جدی جدی می خوای بری تو کوچه ؟
-
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی فردا حتما تو ۳۰ دقیقه تموم میکنم کار رو
فقط امیدوارم بچه های کوچه زیاد سر و صدا نکنن
کلیپ بد نشه
#تودلی
نکنه جدی جدی می خوای بری تو کوچه ؟
پرستو بابایی ن تو خونه
ولی صداشون میاد
فردا متوجه این موضوع خواهی شد -
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
واقعا روزگار عجیبیه
این دنیا کلا عجیبه
اون شب از ذوق خواستم بمیرم
ولی الان از گریه
#تودلیAre you Ok?!
پرستو بابایی خوبم رفیقم
️
-
از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده -
پرستو بابایی ن تو خونه
ولی صداشون میاد
فردا متوجه این موضوع خواهی شدZahra2020
این صدا ها تو همه خونه ها هست پس اوکیه -
غم سرگردونیهام رو با تو صادقانه گفتم
اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم -
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم -
تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود -
من دل شیشهای هرجا هر شکستن که شکستم
زیر کوهبار غصه هر نشستن که نشستم -
عشق تو از خاطرم برد که نهیفم و پیاده
تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده -
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم -
تازیانههای رگبار توی چله زمستون
نتونستن، نتونستن کینه من رو بگیرن
از من خسته خسته شوق رفتن رو بگیرن -
تو رو با خودم غریبه از غمم جدا میبینم
خودم رو پر از ترانه تو رو بیصدا میبینم -
اون همیشه با محبت برای من دیگه نیستی
نگو صادقی به عشقت آخه چشمهات میگه نیستی -
کسی نخواهد دانست که زیرِ هجومِ افکار،
چگونه هر تکهام به گوشهای از این اتاق
افتادُصبح بی آنکه همراهی داشته باشم؛
خود را با زجر جمع کردم و ادامه دادم . .
-امیرمحمد عبداللهی