هرچی تودلته بریز بیرون۶

[sheydadb37]

@dr-saraaa در مشاعره... گفته است:

sheydadb37 در مشاعره... گفته است:

VictorKeke در مشاعره... گفته است:

sabatj در مشاعره... گفته است:

sheydadb37

هر که پا از حد خود برتر نهد
سر دهد بر باد و تن بر سر نهد

اگه گفتی با چی قرابت معنایی داره ؟

در بیابان دلم سوی تو‌هی آمد فکر
در ره حجِّ تو یادت ز دلم باج گرفت

تو ای خدای من شنو نوای من زمینو اسمان تو میلرزد به زیر پای من

همه آهنگارو داری میگی تو که

افریییین با هوش کی بودی توووووووو اهنگا مگه شعر نیستن؟

[Dr.Saraaa]

@romisa1234 در مشاعره... گفته است:

@Dr-Saraaa sheydadb37
شبی برنشست از فلک در گذشت
به تمکین و جاه از ملک بر گذشت

تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گرد که گذشت اختیار عمر

[sabatj]

@romisa1234
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو

[romisa]

@Dr-Saraaa sheydadb37 VictorKeke sabatj
همه یه دقه بیان تودلی در مورد نظم اینجا صحبت کنیم

[sabatj]

@romisa1234
باجه

[VictorKeke]

@romisa1234
کجا؟

[romisa]

VictorKeke در مشاعره... گفته است:

@romisa1234
کجا؟
https://forum.alaatv.com/topic/4193/هرچی-تو-دلته-بریز-بیرون-ورژن-2/90087
تاپیک اسپم

[joy]

sabatj
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم

مهرداد اوستا

[Dr.Saraaa]

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

[romisa]

@dr-saraaa
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست

[joy]

@romisa1234
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
کاظم بهمنی

[Dr.Saraaa]

@romisa1234
تامل کنان در خطا و ثواب
به از ژاژ خایان حاظر جواب

[romisa]

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

[Dr.Saraaa]

@romisa1234 در مشاعره... گفته است:

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

[romisa]

داغ عشق تو ز اندازه ی ما افزون است
دستی از دور بر آن آتش سوزان داریم

[Dr.Saraaa]

@romisa1234 در مشاعره... گفته است:

داغ عشق تو ز اندازه ی ما افزون است
دستی از دور بر آن آتش سوزان داریم

ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی

[romisa]

یا رب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

[mahoor]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

[joy]

mahoor
یک وعده خواهم از تو که باشم در انتظار
حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش

وحشی بافقی

[mahoor]

joy شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها