هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@jahad-20
چقد خوب
من چشام ضعیف بود خانمشونم که کلا نبودن اون دور و بر
چندبارم بقیه نشونم دادن نمیدیدمشون
ولی دخترشون چون همش از سر و کول دکتر حامد بالا میرفتن برام آشنان
وای
روز آخر بعد از اختتامیه
من خیلی دوست داشتم از این بچه عکس بگیرم
و چون خیلی ابهت داشت
گفتم بذار اجازه بگیرم
داشت با بچهی یه خانم خادم میرفتن
من: بچه هامیتونم ازتون عکس بگیرم؟
زهرا در حالی که یه آبمیوه دستش بود: نی داری؟
من:نه
زهرا:
و رفت
منم یواشکی از پشت سر گرفتمزهرا بنده خدا 2 اخی گوگولی🥺
️
فک کن با اون ابهتش من خم شدم جلوش بهش شکلات دادم
️
-
@Comrade_Bayat
-
@jahad-20
واقعا؟🥺
نمیدونستم( :
شنیده بودم بهمنه...
حیف شد.زهرا بنده خدا 2 فکر میکنم بهمنم باشه دقیق نمیدونم امسال ولی یادمه به یکی از دوستان اردیبهشت زنگ زدن
-
@f-nalist بابا فقط یه فیلتر اضافه خواستم
-
زهرا بنده خدا 2 به علت شوق فراوان برای رفتن سر کلاس ها میوفتادن پاشون میشکست🥲
@jahad-20
وای میدونید تلخ ترین صحنه برام چی بود؟
کلاسمون طبقه ۲بود
وقتم داشت میگذشت و فقط چند دقیقه()مونده بود تا شروع کلاس
من خیلی خسته خودمو رسوندم به آسانسور و ولی وایسادم تا نوبتم بشه برم
یهو همهی اساتید اومدن سمت آسانسور
منم با پله رفتم
خیلی سخت بود
بنده خداها اکثرا میدیدن ما وایسادیم با پله میرفتن ولی اون روز فقط من بودم
گفتن لابد جاش میشه
ولی نمیشدمیشدم من ترجیحم پله بود
-
چای گرم بهتر از مسکن لحظه ای
و قرص و شربت دیفن هیدارمین -
هعی شما فکر میکنین انتظاراتم بالاست
ولی نمیدونین که چندبار یه پیام دلگرم کننده برا بعضیا نوشتم ولی هیچوقت منشنم رو ندیدن و ایگنور شدم...
چندبار حالشون رو پرسیدم ولی ایگنور شدم... -
زهرا بنده خدا 2 حقیقتا من اسامی رو یادم نمیمونه ولی آشنا ان برام
️
ماهم تو خوابگاه زیاد گربه داشتیم
تازه یادمه بچه ها میگفتن از آبخوری تو محوطه خوابگاه گربه هم اب میخورده
شب اخر یکی خودشو چسبونده بود به شیشه و با نگاه مظلوم میخواست بیاد تو
️
ایشون@jahad-20
آخییی -
@jahad-20
وای میدونید تلخ ترین صحنه برام چی بود؟
کلاسمون طبقه ۲بود
وقتم داشت میگذشت و فقط چند دقیقه()مونده بود تا شروع کلاس
من خیلی خسته خودمو رسوندم به آسانسور و ولی وایسادم تا نوبتم بشه برم
یهو همهی اساتید اومدن سمت آسانسور
منم با پله رفتم
خیلی سخت بود
بنده خداها اکثرا میدیدن ما وایسادیم با پله میرفتن ولی اون روز فقط من بودم
گفتن لابد جاش میشه
ولی نمیشدمیشدم من ترجیحم پله بود
زهرا بنده خدا 2 فک کن با اساتید انسان شناسی فلسفه حقوق فلسفه سیاست تو یه اسانسور
️
خوبه باز اسانسور داشتیددددد
ما که دیسک کمر گرفتیممم انقد پله هارو رفتیم -
زهرا بنده خدا 2 اخی گوگولی🥺
️
فک کن با اون ابهتش من خم شدم جلوش بهش شکلات دادم
️
@jahad-20
بایدم خم میشدیم اینجوری تحویل نمیگرفت زیاد
دوست داشتنی
تازه جریان بلایی که سر جلسهمون آورد رو نگفتم
سمِ دوست داشتنی -
زهرا بنده خدا 2 فکر میکنم بهمنم باشه دقیق نمیدونم امسال ولی یادمه به یکی از دوستان اردیبهشت زنگ زدن
@jahad-20
حالا باز میپرسیم -
ایرپاد خاموش شد
قلبم تیر میکشه#تودلی
-
️
️
️
️
️
-
️
️
️
️
-
@jahad-20
بایدم خم میشدیم اینجوری تحویل نمیگرفت زیاد
دوست داشتنی
تازه جریان بلایی که سر جلسهمون آورد رو نگفتم
سمِ دوست داشتنیزهرا بنده خدا 2 رابطه ی پدر دختری شون ولی احساس میکنم خیلی قشنگ باشه🥲
بگوووو
بذار من یه خاطره دیگه بگم از روزایی که برای امتحان میخوندیم ما رفتیم بین چمن های خوابگاه نشستیم به خوراکی خوردن یکی از خدام داشت رد میشد گفت میخوام ازتون عکس بگیرم و اینا برای تو کانال و استوری و اینا یجور که قیافه هاتون معلوم نباشه
بعدش دیدم اون عکس و منتشر کردن به عنوان اینکه بچه ها در حال درس خوندن و مباحثه
️
قیافه ی ماها عالی بوددد
همون روزم یه گربه به بساط خوراکی مون حمل کرد ما ها فرار کردیم اون موند و خوراکی ها
️
-
زهرا بنده خدا 2 فک کن با اساتید انسان شناسی فلسفه حقوق فلسفه سیاست تو یه اسانسور
️
خوبه باز اسانسور داشتیددددد
ما که دیسک کمر گرفتیممم انقد پله هارو رفتیم@jahad-20
خوابگاهمون نداشت ولی
خیلی سخته خدایی...
من خیلی با حوصلههه کارامو میکردم
ولی اونجا با سرعت یوزپلنگ پله ها رو دوتا یکی رفتم تا زودتر از اساتید برسم کلاس
البته این ویژگی تمام بچه های اونجا شده بود فک کنم