هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
کی بود میگفت ترازای بالای اردیبهشت خسته شدن کشیدن کنار
تیر تراز خیلی خوبی میده -
هیچ بغلی بهتر از خدا نیست
-
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۱
نیستی طفل، اینقدر بر خاک غلتیدن چرا؟
گِل به روی آفتابِ روح مالیدن چراجسمِ خاکی چیست کز وی دست نتوان برفشاند؟
گَردِ دست و پای خود چون گربه لیسیدن چراخاکِ صحرای عدم از خونِ هستی بهترست
بر سرِ جان اینقدر ای شمع لرزیدن چراکور را از رهبرِ بینا بریدن غافلی است
بیسبب از عیببینِ خویش رنجیدن چراسروِ من، با سایهٔ خود سَرگرانی رسم نیست
اینقدر از خاکسارِ خویش رنجیدن چراسنگ را پَر میدهد شوقِ عزیزانِ وطن
ای کم از سنگِ نشان، از جا نجنبیدن چرا(قدرِ شعر تر چه میدانند ناقصطینتان؟
آب حیوان بر زمینِ شوره پاشیدن چرا)(عمر چون بادِ بهاری دامنافشان میرود
در میانِ خار و خس چون گل نخندیدن چرا)بعدِ عمری از لبِ لعلِ تو بوسی خواسته است
اینقدر از صائبِ گستاخ، رنجیدن چرا؟خیلی عالی
خیلی ممنون لطف کردید -
سرتو آقا حسین دست بکشه
-
حضرت رقیه رو ببینی
-
آقا ابوالفضل برات آب بیاره
-
تا اسم رقیه میاد تو چشام اشک جم میشه
-
اسم بچمو میخوام رقیه بزارم
-
هیچ بغلی بهتر از خدا نیست
Alireza Varamanzar
+++ ... -
اگ ۱۰ تا دختر داشته باشم بازم رقیه میزارم رو همشون
-
سکوت رو بیشتر دوست دارم تا زدن حرفای تکراری که هیچ کاری رو پیش نمی بره
-
شایدم صدیقه گذاشتم
خاله جانم -
من چرا زود بغض میکنم
-
اگ ۱۰ تا دختر داشته باشم بازم رقیه میزارم رو همشون
-
حالم خیلی بد بود همینجوری زدم بیرون یکم بهتر شم
از حال و هوای کنکور بیام بیرون
همکلاسی راهنماییمو دیدم ، کارنامه کنکورشو بهم نشون داد گفت دیدی دیروز نتایج اومده چطور بود و....منم بزور پیچوندمش حوصله حرف زدن باهاشو نداشتم همشم از کنکور حرف میزد
-
اگ آدم خیلیییی خوبی بودم و خیلیییییییییی پاک بودم الان خودمو میفرستادم اون دنیا
میرفتم پیش رقیم خالم بابا حسین آقا ابوالفضلشاید خوب نباشم گناهکار باشم ولی دلم بدجوری میخوادتشون
-
حالش خیلی خرابه
-
توقع دارن خوب باهاشون رفتار شه
باشه
تودلی -
من تو گوشیم ی مداحی دارم
هر وقت گوشش میکنم گریم میگیره