هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
+:چایی یا قهوه؟
-: قهوه
+:قهوه نداریم تموم شدهاینجاشو یاد روناک توی نون خ افتادم
پرستو بابایی
نوشابه یا دوغ؟
فقط او قسمتش رو دیدم -
@Venus655
ارههههههههه خیلی کیوت بودن -
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
+:چایی یا قهوه؟
-: قهوه
+:قهوه نداریم تموم شدهاینجاشو یاد روناک توی نون خ افتادم
پرستو بابایی
دوغ یا نوشابَه؟؟ -
🥲🥲🥲🥲 یعنی تو نمیدانی ؟
Zahra2020 فک کردم با مه بودی
️
گفتم بینم خدا با کی افتادیم باهم؟؟
تفه کارت
-
این پست پاک شده!
-
Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
زمان ما
مادربزرگ🫤
همهاش ۱۸ سالشه
والا خب دهه ۸۰ بالاخره نزدیک ۲۰ سال می گذره دیگه
-
Zahra2020 فک کردم با مه بودی
️
گفتم بینم خدا با کی افتادیم باهم؟؟
تفه کارت
برارم حالش خراوه
-
@xanom-mah
تو که خیلی جذابی
این جورابا خیلی ترند بودن@هویججج
من پیرم همسن شما ک نیستم -
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
+:چایی یا قهوه؟
-: قهوه
+:قهوه نداریم تموم شدهاینجاشو یاد روناک توی نون خ افتادم
پرستو بابایی آره
حس کردم الان یه چماقم دستشه
-
Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
زمان ما
مادربزرگ🫤
همهاش ۱۸ سالشه
والا خب دهه ۸۰ بالاخره نزدیک ۲۰ سال می گذره دیگه
۱۸ نزدیک به ۲۰ها؟
دو سال رند مکنه
-
@xanom-mah
-
پرستو بابایی
نوشابه یا دوغ؟
فقط او قسمتش رو دیدم@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی
نوشابه یا دوغ؟
فقط او قسمتش رو دیدمدقیقااا
عع چه عجیب ،اولین کسی که نون خ رو ندیده بافت شد: -
ماهلین بلونده
-
برارم حالش خراوه
Zahra2020 عا بعلی دارم عه دس میرم داری بی برار میشی
-
@xanom-mah
ناااااا -
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی
نوشابه یا دوغ؟
فقط او قسمتش رو دیدمدقیقااا
عع چه عجیب ،اولین کسی که نون خ رو ندیده بافت شد:پرستو بابایی
من کلا همون سکانس رو دیدم در حد ۵ دقیقه اونم توی خونه فامیلمون -
پرستو بابایی آره
حس کردم الان یه چماقم دستشه
@Venus655 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی آره
حس کردم الان یه چماقم دستشه
یا همچین چهره ای
-
ارغوان شاخه هم خون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟؟
آفتابیست هوا یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه آنچنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر میگرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شبی ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست
هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز گوشه چشمی هم
برفراموشی این دخمه نیانداخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطرمن گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون آلود
هردم از دیده فرو می ریزد
ارغوان این چه رازی است که هربار بهار
با عزای دل ما می آید
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این دره غم می بارند؟
ارغوان خوشه خون
بامدادن که کبوترها
بر لب پنجره ی باز سحرغلغله می آوازند
جان گلرنگ مرا بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه... بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقان مرا
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه نا خوانده من
ارغوان شاخه هم خون جدا مانده من -
Zahra2020 عا بعلی دارم عه دس میرم داری بی برار میشی