هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@_maya همه ی ما در آخر میدونیم که با مرگ رو به رو میشیم
بعدشم دست خودمونه تو همین دنیا(:
هرچند واقعا انکار نمیکنم که تا تو موقعیتش نباشی حس و حال و اون نفر و درک نمیکنینوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@_maya همه ی ما در آخر میدونیم که با مرگ رو به رو میشیم
اما ممکنه غیرمنتظره باشه مثل خیلی از مردن ها
بعدشم دست خودمونه تو همین دنیا(:
اره خب=)))
هرچند واقعا انکار نمیکنم که تا تو موقعیتش نباشی حس و حال و اون نفر و درک نمیکنی
بله
-
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واقعا همه ی ترسم اینه یه روز دیدن مریض برام عادی بشه
یه روز متوجه نباشم کسی که روی تخت خوابیده انسانه
امید یک خانوادس ، چشم انتظار داره پشت اتاق عمل
و میترسم از اینکه مثل ربات فقط کارمو انجام بدم و این احساساتم سرکوب بشه -
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
این دونستنه هست که ترسناکه
شایدم خوب باشه البته=))
آدم از لحظه لحظه ش استفاده می کنه -
@Venus655 ظرفیت تکمیله
دوره بعدیام کمی افزایش قیمت داریمنوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya ای بابا فکر کردم رایگانه
-
Mehrsa 14 اصلا چرا باید اجازه همچین کاری رو به کسی بدی؟
جدی باش واسه همچین چیزایینوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya
مسئله اینجاست که این اجازه رو نمیدم و هر سری هم باید سرش یه بحث ریزی پیش بیاد:/ -
@jahad-20 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@_maya همه ی ما در آخر میدونیم که با مرگ رو به رو میشیم
اما ممکنه غیرمنتظره باشه مثل خیلی از مردن ها
بعدشم دست خودمونه تو همین دنیا(:
اره خب=)))
هرچند واقعا انکار نمیکنم که تا تو موقعیتش نباشی حس و حال و اون نفر و درک نمیکنی
بله
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya درواقع هیچکس زمان مرگش رو نمیدونه و غیر منتظره است براش
حتی اونی که دکترها ازش قطع امید کردن نمیدونه یه ساعت دیگه زنده اس یه روز دیگه یا یه سال دیگه
کلا مرگ جزئی از زندگیه که فقط باید براش آماده شد -
فارغ التحصیلان آلاء دانشجویان مهندسینوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط Akito انجام شدهاین پست پاک شده!
-
اما من اگه یه روز کنسر داشتم / تومور داشتم ترجیح میدادم از لحظات پایان زندگیم لذت ببرم و منتظر مرگ بشینم تا برم اتاق عمل
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20 یکی از اقوام ما همینکارو کرد
-
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Mehrsa 14 توعم متقابلا این اجازه رو داری؟
-
@_maya درواقع هیچکس زمان مرگش رو نمیدونه و غیر منتظره است براش
حتی اونی که دکترها ازش قطع امید کردن نمیدونه یه ساعت دیگه زنده اس یه روز دیگه یا یه سال دیگه
کلا مرگ جزئی از زندگیه که فقط باید براش آماده شدنوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20 درسته
-
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
JuDi دیه چیکا کنیم شریفو
-
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مثلا میت گذاشته بودیم حال و هوامون عوض شه
اومدن دعوا کردن رفتنآفرین خیلی خوب تونستین بری.. به اعصابمون
انگار این روزا هیچی درست پیش نمیره
-
این دونستنه هست که ترسناکه
شایدم خوب باشه البته=))
آدم از لحظه لحظه ش استفاده می کنهنوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya اون نفری که خدایی نکرده سرطان داره ازش قطع امید شده و....
میدونه به مرگ نزدیکه میدونه وقت زیادی نداره
ما چی؟
ما میدونیم فردا صبح چشممون و باز میکنیم؟
ما میدونیم از خیابون رد میشیم سالم میرسیم اونور؟
نه!
بحث سر همین دونستن است
ما هم باید بدونیم که ممکنه خیلی بهش نزدیک باشیم(: -
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چرا باید با تراز ۹۱۰۰ دبیری علوم تجربی بخونه آخه...
چرا دوستم با تراز ۸۰۰۰ از فرهنگیان مردود شد
هیچی درست پیش نمیره
خدایا خودت رحم کن -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفتارم درست عین بچه ها شده
بهونه گیر
و درست همونقدر زود از کوره در میرم
دلم می خواد گریه کنم که یکم خالی شم ولی گریه م نمیاد
در نتیجه از همین الان میرم بخوابم -
چقد زود میگذره لعنتی
از اولین باری که اومدم ۶سال میگذره
خیلی عجیبهنوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چقد زود میگذره لعنتی
از اولین باری که اومدم ۶سال میگذره
خیلی عجیبهپیر شدی احمدی
-
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Venus655 گفتم شاید ادم و خانواده اش تو شرایطش قرار بگیرن و خب واقعا برای یه لحظه بیشتر موندن بجنگن
اما نمیدونم باید چه واژه ای به کار ببرم در مقابل اوصاف مریضی که کنسر متاستازیک داره و میدونن زنده نمیمونه میاد زیر تیغ جراحی زجر میکشه خانوادش زجر میکشن و خب اخرم مرگ
فقط افکارمو بیان کردم وگرنه این حق اون ادم و خانواده اس تا لحظه اخر تلاششون و بکنن و امید داشته باشن(: -
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنها راهی که میتونم بهش دلداری بدم اینه که با پرستاری خیلی راحتر از بقیه رشته ها میشه مهاجرت کرد.
آخه چی بگم به این دختر حقش این نبود خیلی براش ذوق داشت -
Mehrsa 14 توعم متقابلا این اجازه رو داری؟
نوشتهشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya
به ظاهر آره ولی خب هیچ وقت تاحالا انجامش ندادم.
نه تنها برای خودم خوشم نمیاد بلکه از اینکه بخوام برای دیگرانو هم ببینم بدم میاد. -
...The flowers, the birds, the wind, the moon
.Our fleeting memories fade over time