هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
-
عجب
-
@_Mahdieh
بخدا
تازه قدم همینه ک گفتم
ولی تو دفترش نوشت 165
نمیدونم چرا باهام دشمن بود
گفتم قدم این نیست
گفتم برو تو
مترسنج ک دروغ نمیگه
خیلی حالم بد شد سر این رفتارش -
@_Mahdieh
بخدا
تازه قدم همینه ک گفتم
ولی تو دفترش نوشت 165
نمیدونم چرا باهام دشمن بود
گفتم قدم این نیست
گفتم برو تو
مترسنج ک دروغ نمیگه
خیلی حالم بد شد سر این رفتارش@xanom-mah ای وای
-
شیمی محض تقریبا ۷۰ درصد فارغ تحصیلا دانشگاهی کار پیدا کردن
و این در حالیه که برای فیزیک محض ۴۰ درصده
و سوال اینجاست این تفاوت بین محض ها چرا به وجود میاد -
شیمی محض تقریبا ۷۰ درصد فارغ تحصیلا دانشگاهی کار پیدا کردن
و این در حالیه که برای فیزیک محض ۴۰ درصده
و سوال اینجاست این تفاوت بین محض ها چرا به وجود میاد@nothing0 احتمالا به خاطر گستره وسیع تره شیمی هست
گراس های بیشتر داره شیمی محض
برای دکتراش و... -
این پست پاک شده!
-
درآمد دانشگاه تقریبا متناسب با بالا بودن لول دانشگاه ها بود
و این در حالیه که درصد فارغ تحصیلایی که صرفا کار مرتبط با رشته پیدا کردن برای دانشگاه های تیپ ۲ هم حضور پر رنگ دارن
مثلا شریف داخل کار پیدا کردن جزو ده تا دانشگاه نیست ! ولی درامد رتبه یکه! -
@razie_
حالا که کل بیت رو فرستادی، کمی فرق داره. به واسطهٔ مصرع اول میشه چنان برداشتی از مصرع دوم هم داشت.
اما در حقیقت همونه وضعیت.
به زور و با بدبختی... داره یه معنی دیگه رو ازش میکشه بیرون.@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@razie_
حالا که کل بیت رو فرستادی، کمی فرق داره. به واسطهٔ مصرع اول میشه چنان برداشتی از مصرع دوم هم داشت.
اما در حقیقت همونه وضعیت.
به زور و با بدبختی... داره یه معنی دیگه رو ازش میکشه بیرون.من مثلا اگر بودم مینوشتم:
خواستم دل بکنم از غم تو، جان کندم
جانِ جانان، تو یکی روح بدهکار منییا
خواستم دل بکنم از غم تو، جان کندم
همه جانم، تو یکی روح بدهکار منیخود روح هم لزوماً با جان یکی نیست... معنی رو خراب میکنه. بهتر بود بگیم که
خواستم دل بکنم از غم تو، جان کندم
ای که جانِ منی و سخت بدهکار منیهرچند که نه سراغ مفهومی چنین میرم و نه از مفاهیمی چنین خوشم میاد...(که معشوق بدهکار من باشه و من طلبکار)
با به بازی گرفتن این عبارات، من یاد بیتی از سعدی میافتم...
گویند مکن سعدی، جان در سر این سودا
گر جان برود شاید، من زنده به جانانمبه بازی گرفتن کلمات جان و جانان توسط سعدی... که اگر یک جان رو از دست بدم، جانان (جانها و معشوق معنای ایهامدار به واسطهٔ همنشینی با جان) رو دارم.