هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
فارغ التحصیلان آلاء دانشجویان درس خوننوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگانی نیست، تمرینِ فراوان مُردن است...
-
بابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
https://t.me/MoshaverHajkaram/7826?single
عکس های مربوط به این پیام رو Ainoor پرستو بابایی
میشه اینجا آپلود کنید؟ باز نمیشه برام
بیا 🤍نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی
ممنونم -
پرستو بابایی
ممنونمدانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبابونــــه
خواهش -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه شهری هست که همشون مسافرن
چمدوناشونو بستن و همیشه حاضرن
کلاسای چینی و روسی شون ترک نمیشه
دیگه فکراشونو کردن می خوان حتما برن -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو بزار وقتی غروب شد برو
اگه جنگ تموم شد برو
بزار اژیرو که کشیدن کبوترا که پریدن وقتی همه ترسیدن
تو بزار آبا که از آسیاب افتاد برو
اصلا بزار بعد انتخابات برو -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اوضاع که خوب خوب شد
همه جا بزن و بکوب شد
هر وقت زیر پات خالی شد برو
زندگیت که پوچ و تو خالی شد برو -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی نور خونه ضعیف شد
کاسه صبرت که لب ریز شد برو
بزار اگه وامت جور شد برو
اگه اوجاقت که کور شد برو -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سرزمین های سبز و آرمانی
با خدمات لوکس و مجانی
رتبه اول رفاه اجتماعی
در ممالک شرقی و غربی و میانی -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آدامس های خارجی در طمع های متنوع
بیمه عمر تا سر حد مرگ
فرصت های طلایی و استثنائی
خوشبختی با شرایط ویژه تحمیلی -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۳:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو بزار روحت که پیر شد برو
چشات که خمار و اسیر شد برو
تو یه روز بارونی و نمناک و خیس
رویای قدیمیت که تعبیر شد برو -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خبرها که ضد نقیض شد برو
تو بزار وقتی که چیز شد برو
خون رقیقت که غلیظ شد برو
همسایه دیوار به دیوار به دیوار -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همرو ول کن
همرو ول کن برو
دلم برات تنگ میشه
دلم برات تنگ میشه -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-Shajarian گنام گردنت فرهاد
-
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خودایا کومک
-
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کِی این خستگیا تموم میشه؟
خستگی جسمی میری دکتر خوب میشی
ولی امان از وقتی روحت خراب باشه:)
هرکاریم بکنی درست نمیشه
سرت گرم کن،بیرون برو...
ولی بالاخره تو دام شب میفتی...(: -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ناخواسته گرفتار چیزی شدم ک قرار تا آخر خفتم کنه
کاش این حسه تموم بشه
کاش اون آرامش قبلا داشته باشم -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خیلی وقته ک دیگ تظاهر میکنم ک خوبم
فقط خودم میدونم شبا چی میکشم. -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیدونم هیچی نمیدونم
-
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Aqua_
بابا من درست مینویسم اینجا قاطی میکنه -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۴:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش قبل کاری،تصمیمی،هرچیی میدونستیم تهش قرار چ اتفاقی برامون بیفته