شعردانه
|
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Blue28
گفتم من خواب خوب نمی‌بینم
داشتیم می‌رفتیم مهمونی یه کشور عربی به ایران حمله کرده بود و واقعا ترسناک بود.....پ.ن:تانک جنگی به طور معمول به عنوان نمادی از قدرت و کنترل درونی تعبیر می‌شود
این که ما دارای قدرت و کنترل بر زندگی خود هستیم و احساس برتری و اعتماد به نفس داریم.
یه چیزی که جالبه جدیدا دارم روی اعتماد به نفسم کار میکنم و پادکست و اینا گوش میدم
-
استاد داداشم بهشون گفته انقدر سرتون توی گوشیه حداقل یکم محتوای مفید دنبال کنین بعدم تو گروهشون ربات اطلاعات عمومی اد کرده باهم مسابقه میدن هرکی ام از استاد بزنه جلو نمرش کم میشه
حالا شانس من تا برسم دانشگاه یکی ازون استادای خیلی خوووب گیرم میاد -
هیچوقت اون نوشته با خودکار صورتی رو درک نمیکنین
مگر اینکه یه خواهر عزیز و دوست داشتنی و همزمان رو مخ و پر رو داشته باشین
که ادامس طعم مختلف بگیرین و نصف نصف جابجا کنه تا طعم تکراری هم برای شما و هم برای خودش نباشهzeinab dehghani
پستاتون خیلی قشنگه در کنارش من اینم پیدا کردم -
مامان به خدا اونا نمی خوان بیان در دیوار و وسیله ها رو دید بزنن ببین تمیزه یا نه
-
️️️️️️️️️️️️️️ -
0-0ftm در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate در تلاشم
نمیشهبه خدا حس میکنم مثل کنکور باید گزارشکار بنویسم چیزی کنم که انگیزه بگیرم
هنوزم شروع نشده کلی چیز خودم واس خوندن دارم ولی حسش نیSuccinate در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
0-0ftm در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate در تلاشم
نمیشهبه خدا حس میکنم مثل کنکور باید گزارشکار بنویسم چیزی کنم که انگیزه بگیرم
هنوزم شروع نشده کلی چیز خودم واس خوندن دارم ولی حسش نیدو هفته دیگه هم امتحانه
واقعا نمتانم
گزارشکارم جواب نیست دیگه -
حالا من که امسال تازه کنکوریم، ولی یه سوال برام پیش اومد، کسایی که میرن خوابگاه با خودشون اتو میبرن؟
-
https://forum.alaatv.com/post/3550443
فکر کنم چیزای که آینور گفتن رو نمیتونم توی یه چمدون جا کنم ببرم خوابگاه
واقعا نمیتونم تصور کنم دارم با خودم اتو سشوار و قابلمه و کفگیر میبرم
-
https://forum.alaatv.com/post/3550443
فکر کنم چیزای که آینور گفتن رو نمیتونم توی یه چمدون جا کنم ببرم خوابگاهواقعا نمیتونم تصور کنم دارم با خودم اتو سشوار و قابلمه و کفگیر میبرم
Akito
من خودم وقتی برگشتم
یه ساک یه چمدون و یه کیف پر شد
و بعدش دیگه جا نداشتم
بقیه وسایل ریختم توی یه پلاستیک گنده همینطوری
یه کاور پتو هم داشتم که بقول خودم وسایل خواب توش بود
و شانس آوردم که راهم نزدیک بود
