هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
منتظر 27 مهرماهم
-
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قر تو کمرم فراوونه
نمیدونم کجا بریزم -
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم یه عروسی میخواد
-
Anzw 18 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
بعد مدت ها حس "یه جوری بودن" گوش راستم امروز رفتم دکتر
و بعلهههههه چند ماهه بدون اینکه خودم بدونم دستمال کاغذی داخلش بود
و منی که یادم نمیاد کی از دستمال گاغذی استفاده کردم برا گوشم -
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
+تشت طلا آوردیم دخترتونو بردیم
_تشت طلا ارزونیتون ترشی چپوندیم بهتون -
پرستو بابایی اول فکر کردم یا مهدیه است یا زهرا بابونه
-
Anzw 18 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
بعد مدت ها حس "یه جوری بودن" گوش راستم امروز رفتم دکتر
و بعلهههههه چند ماهه بدون اینکه خودم بدونم دستمال کاغذی داخلش بود
و منی که یادم نمیاد کی از دستمال گاغذی استفاده کردم برا گوشم -
-
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@AmirBarsam
-
عکس از ایشون _MILAD_ -
@AmirBarsam
ما ی عروسی شمال دعوت بودیم همین موقع ها
پدربزرگ عروس ک میشه عموی دوماد فوت شد موند سال بعد:))))))))))))))))) -
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۴۹ آخرین ویرایش توسط Ramos9248 انجام شده
هیچکس: سامان اونی که براش ارس میکشیدم رفت، حالا تو هی برو « اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن» بخون
-
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
27 مهر عروسی دختر خاله مامانمه
-
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از آخرین باری که تو یه عروسی رقصیدم 7 سال میگذره
-
نوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@AmirBarsam
منم عروسی می خوام -
-
-