هرچی تودلته بریز بیرون۶

[پرستو بابایی]

می تونم حدس بزنم که چقدر به هم ریخت وقتی بهش گفتم(:

[زهرا بنده خدا 2]

خدا این هم اتاقیمو لعنت نکنهههه
ترم ۷پرستاریه
اکثرا بیمارستانن
ناهارشونم میارن خوابگاه
تایم اداری نمیتونست بیاد دانشگاه
ولی میخواست کتاب بگیره که شاید برا ارشد بخونه
۲تا کتابشم پس بده
دیشب داشت غر میزد که نمیتونم بیام و اینا
گفتم خب من که میرم
شماره دانشجوییتو بده میرم اینا رو پس میدم
هرچیم میخوای بگو میگیرم برات
گفت باشه.
.
از کتابخونه‌ی دانشگاه فقط میشه۵تا کتاب گرفت
این بچه ۵تا گرفته بود که یکیشو صبح رفتم پس دادم شد ۴تا
گفت بقیه‌شو با شماره دانشجوییای دوتا از بچه های کلاسمون بگیر(اسمشونم نپرسیدم)
خلاصه من ۱۱ونیم اینا رفتم
اون دوتا رو پس دادم
رفتم تو قفسه ها گشتم
اون کتابی که میخواست رو ندیدم
یه چیزی شبیهش دیدم
عکس فرستادم براش ببینم همونه یا نه
دیگه گفتم تا جواب میده برم ناهار بخورم
بهم پیام داد و از اون عکسی که فرستاده بودم ۲تا کتاب انتخاب کرد+همونی که پیدا نکرده بودم
شماره دانشجوییِ همکلاسیشو فرستاد گفت با این بگیر
مجدد رفتم کتابخونه
مسئول کتابخونه: شما دیگه نمیتونی کتاب بگیری
من: چرا؟!
+چون فقط ۵تا میشه گرفت شما ۴تا گرفتی
_من که کتاب نگرفتم! بعدم اینا رو برا دوستم میخوام
+آها شما رو اشتباه گرفتم
_برا دوستم میخوام ولی با شماره دانشجوییِ هم کلاسیش
+نمیشع!باید خودش بیاد!
_باهم صحبت کردن؛ در جریان هستن و مشکلی ندارن
+مسئولیتشون با خود کسیه که به اسمش کتاب گرفته میشه
_بله ولی دوستم باهاشون صحبت کرده ایشون مشکلی ندارن
+با خودتون!
بگید شماره دانشجویی رو
_(گفتم)
+به نام کیه؟!
_آقای فلانی
+
_دوستم باهاشون صحبت کرده درجریانن...
+این این وسط چیکاره است؟!(فقط فامیلشو میگفتتتت)
اصن تو خودت چه رشته ای هستی؟!
_من علوم آزمایشگاهی ام
هم اتاقیم پرستاریه و ترم ۷
نمیرسه بیاد دانشگاه
گفته من بیام براش بگیرم
ظرفیت کتابشم پر شده
با آقای فلانی که نمایندشونه صحبت کردن
ایشون‌گفتن مشکلی نیست با شماره دانشجوییِ من بگیرید
+آها
پ‌ن: خیلی بد نگام کرد
آخه به من میخورد؟

[پرستو بابایی]

@_Aram_
می خوای حرف بزنیم؟

[Akito]

Narges_ سلام
من بشدت از آقای علیمرادی داخل همین آلا راضی ام
واقعا با سواده و کارش خیلی خوبه
قواعد و ترجمه و همه چی عالیه
تنها مشکلی که داره، بعضی وقتا توی ترجمه یه واژه رو ترجمه نمیکنه و به همون شکل میذاره
مثلا یه جمله رو اینطوری ترجمه کرده بود که «علم در کودکی مانند نقش بر سنگ است» درحالی که ترجمه خود واژه نقش، میشه حکاکی
بجز این یه مورد که گاهی اینجوری میکنه، من راستش هیو سوتی ای ندیدم و همیشه با دقت کامل افعال داخل جمله رو ترجمه میکنه و مثلا یهو جمله ماضی رو مضارع ترجمه نمیکنه یا هرچیز دیگه ای

[زهرا بنده خدا 2]

یه لحطه خیلی حس بدی گرفتم
اون اینجوری بود که تو این وسط چیکاره ای
اون پسره چی میگه
این دوتا چرا با هم هماهنگن
‍️
خب من چه بدونم

[Narges_]

jahad_121 خیلی ممنونم

[Narges_]

Akito سلام
آها خیلی ممنونم توضیح دادین

[زهرا بنده خدا 2]

یه تاپیک‌ قبلا بود
تکه های کتاب میذاشتن داخلش
کسی لینکشو داره؟

[Zahra.tg]

Akito سلام
شما اینجا راجب گواهینامه پرسیده بودین؟

[jahad_121]

زهرا بنده خدا 2

سلام همین روز های قبل بود فکر کنم جدید داخلش زهرا خانم گذاشتند
یکمی برید عقب تر از تاپیک هاو پست ها جدید می بینیدش

[Akito]

Narges_ خواهش میکنم

[Akito]

@_Aram_ سلام
نه والا من گواهینامه مو دو هفته پیش گرفتم

[Zahra.tg]

نتایج داره کم کم میاد ولی به هیچ وجه آماده نیستم
نه اینکه قبول بشم نه اینکه نشم…:)

[زهرا بنده خدا 2]

jahad_121
عه آره!
دیدمش
خیلی ممنون

[Zahra.tg]

Akito نپرسیده بودین؟؟؟

[Zahra.tg]

اگه نشم با این وضعم چطوری قراره بخونم…

[Akito]

@_Aram_ نه والا:/
کِی مثلا؟
یادمه یبار راجع به تبریز ازتون سوال پرسیدم

[Zahra.tg]

Akito اونکه اره یادمه
یکی اینجا رانندگی و کلاس ها و گواهینامه بحثش رو راه انداخته بود حتی منم سرش شرط بستم
با یکی دیگه البته

[Zahra.tg]

اخرش میرسم به این
یکی رو بدین بزنم:)

[Akito]

@_Aram_ یادمه خودم یه مدت خیلی به همه برای گواهینامه و اینا گیر میدادم، ولی اولای شهریور شهری رو قبول شدم و تموم شد