هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ari_14 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ادبیات تنها کلاسی بود ک داوطلب میشدم برم جلو اونم ترم اول
ترم اول ادبیات داشتی؟
officer k در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ادبیات تنها کلاسی بود ک داوطلب میشدم برم جلو اونم ترم اول
ترم اول ادبیات داشتی؟
نه تنها ادبیات داشتم دانش خانواده هم داشتم
-
ی بارم ی مهمونی خیلی شلووغی بود تو سد بودیم
ی رفیق قدیمی بابام اومد بهم سلام کنه
گفتم سلام خانوم
اصلن من تا اخر مهمونی زیر ماشینا بودم -
شاد بوده من اونجا بودم
گریه، آبغوره، من اونجا بودم
میگفت سختی ها بدجور آسونن، من اونجا بودم
میگفت از تو داغونم، من اونجا بودم
میخواست دوست صمیمی، من اونجا بودم
میکرد تو دل غریبی، من اونجا بودم
فکر قوت قلب بود، من اونجا بودم
میگفت کمک من کو، من اونجا بودم
میداد روزیمون پر سود، من اونجا بودم
سفره کوچیک بود بزرگ بود،من اونجا بودم
احساس عشق میخواست، من اونجا بودم
چه سالم چه بیمار، من اونجا بودم
.
@xanomi
قشنگ با شعر صد گذاشتن برای طرف مقابل رو توصیف کرده -
خب دیگه
منم برم بخوابم
شب همه کسایی که اینجان بخیر -
این پست پاک شده!
-
شاد بوده من اونجا بودم
گریه، آبغوره، من اونجا بودم
میگفت سختی ها بدجور آسونن، من اونجا بودم
میگفت از تو داغونم، من اونجا بودم
میخواست دوست صمیمی، من اونجا بودم
میکرد تو دل غریبی، من اونجا بودم
فکر قوت قلب بود، من اونجا بودم
میگفت کمک من کو، من اونجا بودم
میداد روزیمون پر سود، من اونجا بودم
سفره کوچیک بود بزرگ بود،من اونجا بودم
احساس عشق میخواست، من اونجا بودم
چه سالم چه بیمار، من اونجا بودم
.
@xanomi
قشنگ با شعر صد گذاشتن برای طرف مقابل رو توصیف کرده