هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من روز 18 تیر 1402 که رفتم داروخونه قشنگ یه دو هفتهای مات و مبهوت مونده بودم
واسه اینکه یاد بگیرم جای هر دارو کجاست مینشستم مینوشتم اسماشونو ولی هیچی به اندازه نسخه پیچیدن و بار چیدن کمک نکرد که جاهاشونو یاد بگیرم -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاربردهاشونم الان خیلیاشو بلدم ولی خیلیاشم از بچه ها کمک میگیرم
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من وقتی رفتم اونجا کلاسای تکنسین داروخونه نرفته بودم و واقعا هیچوقت فکر نمیکردم تا اینجا دووم بیارم
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الان که از یکی از داروخونه های مرکز شهرستان پیشنهاد کار دارم خیلی خوشحالم
حتی اگه خدایی نکرده نشه برم اونجا بازم چیزی از خوشحالیم کم نمیکنه -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من ته تهش یه ژلوفن و نوافن و استامینوفن رو بلد بودم
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الان میتونم بگم منم واسه زندگیم هدف دارم
-
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من همون امیرمسعود هستم که خرداد 1401 بهم گفتی تو هیچ هدفی واسه زندگیت نداری
خیلی تغییر کردم ولی بازم همون آدمم -
_ Reza _ جذابه ولی سخت
مثلن ما تا الان برامون کتف و ترقوه و بازو و لگن تدریس شده و باید اصطلاحات انگلیسی جزئیات تکتک شون رو بدونیم
مثلن حفره گلنویید کجاست و ... -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اون دوره خیلی باحال بود
صبح روز شنبه 17 تیر 1402 بعد گذشت 2 روز از کنکور کات کردم بعد بعدازظهر همون روز با ماهان و علی رفتیم بیرون و کلی گشتیم بعد رفتم خونه مامانم گفت آقای باقری زنگ زده به داییت گفته به آقای جعفری بگو فردا بعدازظهر بیادش داروخونه -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میخواستم اون تابستون برم جوشکاری وردست داییم بعد گفت این کار به درد تو نمیخوره
-
هعیییی
-
خدایا شکرت
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شغل داروخونه به عنوان یه تکنسین هم اونقدر نمیصرفه یعنی اینکه سودشو دکتر میبره زحمتش با تکنسینه و قطعا دلم میخواد پیشرفت کنم و فقط به این جایگاه راضی نیستم
ولی همین که دوست دارم این کار رو خیلی خودش بهم انگیزه میده -
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۹ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
امروز که هیچی نخوندم ولی فردا میام بیوشیمی رو تموم میکنم
بعدش خودکشی روی جنین
و آناتومی جزوه مینویسم و ویس هاش رو گوش میدم
کم کم ۴ ساعت زمان می بره
فایتینگگگگگ
#تودلی -
ماکس کلاس A
-
امروز که هیچی نخوندم ولی فردا میام بیوشیمی رو تموم میکنم
بعدش خودکشی روی جنین
و آناتومی جزوه مینویسم و ویس هاش رو گوش میدم
کم کم ۴ ساعت زمان می بره
فایتینگگگگگ
#تودلیدانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۲۹ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده@Sally
این باشه تا درس عبرت بشه -
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط Kosar A003 انجام شده
کاش میشد یه قدرت جادویی داشتم
هرکدوم حال روحیشون خوب نبود
خوبش میکردم
یاد آرزوهای بچگیمون افتادم
ولی من هنوزم همونقدر خوشحال میشم وقتی لبخند آدمارو میبینم
من به امید دیدن لبخندهاست که زندگی میکنم
ماجرای دیده میگوییم پیش سیل اشک
ابلهی بین شکوهی کشتی به طوفان میکنیم#کلیمکاشانی
-
نوشتهشده در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رو صفحه اول جزوه کلاس تکنسین نوشته بود« جزوه دستیار قفسه چینی داروخانه»
و من موقعی معنیشو فهمیدم که شروع به بار چیدن کردم
قفسه ها رو پر میکنی دوساعت دیگه هیچ آثاری از داروها نیست