هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
میخوام انصراف بدم از زندگی...
-
انسان بیقرار است.
رانده شده با فشار به سوی روشنایی
از میانِ زخمِ مادر زاده میشود
و همهی عمر
فشارِ خون او را برمیانگیزد
که شتاب کند، عقب نیفتد،
و هر چه زودتر
به مرزِِ نهایی برسد.
و او نفسزنان، فرسوده
با واپسین بیقراری،
بدل شده به زخمی دیگر
از میانِ خود عبور میکند
به سوی ظلماتِ فراسواز چیست بیقراری انسان؟
و کیست آن بیقرارتر که او را فرامیخواند؟ -
زندگی کردن سخته...
خیلی سخت... -
این روانِ آسیب دیده میتونه بهبود پیدا کنه...؟
-
خستم...
از این مدل ادامه دادن...
حل شدنی نیست...
از اول نباید اینطوری میشد...
میخوام چیکار کنم؟
جوابی براش ندارم... -
I hope so
-
بعضی روزا تا ۱۲ شب منتظر میشم تا آن بشه
هعی آکیتو تو که اینجوری نبودی -
دروغ چرا
اره،ناراحت شدم،حس بدی گرفتم -
مغزم پر از فکره داره منفجر میشه
پر از سواله پر از نگرانیه پر از تصمیمای خطرناکه -
چه کنم
اینم شانس منه دیگه... -