-
مُهانِگه
|
شعردانه
مُهانِگه
-
Hako
همه چی در رفت از دستم نفهمیدم چی شدش اصلا انگار یهویی برق رفت
هرکی اومد از همون اول هی ور رفت با دلمونو بعد رفت شد سردرد و بدتر
همش عقب گرد جا پیشرفت و هرکس که اومد یه نیش زد یه نیشخند به ریشم
روزایی که اینجوری میشم هیشکی نبوده پیشم نمونش همین دیشب.. -
Hako
هر روز همین بود پاشو پس می کشید
چکاد نقشه ای از هوس می کشید
یا میای با من سمت کوه های کولی وش
یا به کدخدا میگم دارم مو های بریده ات رو -
@AmirBarsam
وقتی این بار رفتی
شدش حسام عجیب
می لرزیدی دیدم چشمات ترسیده
نیومد دیگه از چشمام اشک.. -
im_Hana
کجا باید برم یه دنیا خاطرت تو رو یادم نیاره
کجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بذاره -
@AmirBarsam
هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم
همین دیشب بازم خوابتو دیدم
چشام قفلی زده بازم رو عکسات
نیاد روزی که چشماتو نبینم_دیگه رپ بسه خسته شدم🥲
-
im_Hana
میخونم آخ که دیگه فرنگیس، عشق تو داغونم کرد
به کی بگم که چشمات تو غصه زندونم کرد -
@AmirBarsam
دستام کثیف بود صورتت شد خاکی
فیست خوشگله با همه فرق داره
پس میزنم توو پات، میگی روانییی
ولی اسمت روو دلم حکاکیه! -
@AmirBarsam
سلامتی معرفت
یه حلقهست بام بنداز دست چپت
نیستی با خودشم این بچه لجه
اصلا نیستی انگار توو این کله گچه.. -
im_Hana
همیشه چشم به راه اسمون باش
توهم با بوی بارون مست میشی
یه روزی میرسه با گریه ی شوق
تو هم با آسمون همدست میشی -
@AmirBarsam
میدونی شب که میشه
منم و زیرسیگاری تک و تنها خفه دود
تو من دیوونه رو چطو یادت رفته بگو
منو سنگینی این شب میکنه خفه بدون
جای خالیت شده تو دلم یه لخته خون -
im_Hana
ناری ناری ناری
ناری ناری ناری
تو مگه اناری داری
با ما نامهربونی
با ما دل میسوزونی
تو که با خنده هات
دلو میتپونی -
Hako
نزدیک دو دههی مریض شدم
و حرفایی هست که نمیشه تعریف کنم
گفتم حکیم ها هر دوایی تجویز کنن
و من با کلماتم غسل تعمید شدم -
@AmirBarsam
دنیا پر گرگ جوون، شکار شامشون نباش
به زخمهات خو کن ولی، با گرگها همخو نباش...
