|
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
فایتینگگگگگگگگگ
Michael Vey
دو روزه اصلا خوب درس نخوندم:))))
منم باید از فردا باز دوباره برگردم
So فاااااایییتتتتتینگگگگگ -
...After all of this
?Why not
-
Akito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
...After all of this
?Why not
البته خودمون هیچوقت از این در وارد دانشکده نمیشیم
کلا دو سه بار از این دره رد شدم -
هم اتاقیام جمع کردن برن بیرون
من تو اتاق تنها نشستم پشت لپ تاپ
چرا؟
چون من همیشه به کامپیوتر متعهد میمونم
Akito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
هم اتاقیام جمع کردن برن بیرون
من تو اتاق تنها نشستم پشت لپ تاپ
چرا؟
چون من همیشه به کامپیوتر متعهد میمونمواقعیت:
-
Narges_
سلام نرگس
مرسییی
توهم همینطور
تو چیکار کردی کنکور دادی؟ -
lO_Ol مرسییی سلامت باشی
️
خداروشکر اونم خوبه 4شنبه کلاس ها مون تموم شد
3 شنبه اولین امتحان ترم هست دیگه همین طور روز بعد و روز های بعدیش پشت سر هم امتحان ه
دیگه دیشب برف اومد
همه جا شده زیر برف ولی من فقط از ویو پنجره خوابگاه دیدم
چون
گوشم مشکل پیدا کرده برای تعادل
نمی تونم از پله ها برم پایین تو حیاط
یک چند روز باید استراحت کنم دکتر مایع گوشمو دیشب جا انداخت سرگیجه دارم و...
فقط امیدوارم تا خوب میشم بازم برف بیاد و اب نشن به زودی
️jahad_121
امیدوارم حالت خوب بشه مواظب خودت باش
️🥰 -
Akito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
هم اتاقیام جمع کردن برن بیرون
من تو اتاق تنها نشستم پشت لپ تاپ
چرا؟
چون من همیشه به کامپیوتر متعهد میمونمواقعیت:
-
-
Akito
VID_20250102_213750_976.mp4
وای من عاشق شیرازم🥲🤍
البته نه برای دانشجویی ، ولی خب برا سفر جزو فانتزیامهim_Hana منم شیرازو دوست دارم
ولی متاسفانه فعلا هیچ جایی نرفتم
بجز دور و ور دانشگاه پیاده روی
هعی
-
نمیدونم چرا وقتی بچه بودم مامان بابام منو بردن شیراز
و الان اینجورین که رفتی دیگه چندبار میخوای بری
ولی خب من هیچی یادم نمیاد بخداا
️
حتی تو عکسا هم من انقد کوچولوعم بغلشونم://im_Hana شیراز واقعا محشره
ایشالا دوباره بیاین -
آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود
نقش او در چشم ما هر روز خوشتر میشودعشق دانی چیست سلطانی که هرجا خیمه زد
بیخلاف آن مملکت بر وی مقرر میشوددیگران را تلخ میآید شراب جور عشق
ما ز دست دوست میگیریم و شکر میشوددل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان
گر بدین مقدارت آن دولت میسر میشودهرگزم در سر نبود اندیشه سودا ولیک
پیل اگر دربند میافتد مسخر میشودعیشها دارم در این آتش که بینی دم به دم
کاندرونم گر چه میسوزد منور میشودتا نپنداری که با دیگر کسم خاطر خوشست
ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر میشودغیرتم گوید نگویم با حریفان راز خویش
باز میبینم که در آفاق دفتر میشودآب شوق از چشم سعدی میرود بر دست و خط
لاجرم چون شعر میآید سخن تر میشودقول مطبوع از درون سوزناک آید که عود
چون همیسوزد جهان از وی معطر میشود
