هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
معماری جزوش نبود. نه؟ =)))))
-
فکر میکنم شاید معماری برای این جزوش نیست که معماری عین یه دریا میمونه... درنهایت تو رو میرسونه به یکی از این همه جزیرهای که بتونی توش فعالیت کنی... که باز همهشون میتونن به معماری مرتبط باشن.
شاید! -
خدایا صبح نشه این شب
حتی شب کنکور هم انقد دلم نمیخواست که صبح نشه -
lO_Ol
بابا یه امتحانه دیگه.
دنیا رو چرا میخوای به آخر برسونی -
یاد اونی افتادم که میگفت
باران نبار
عشقم چتر ندارد -
lO_Ol
بابا یه امتحانه دیگه.
دنیا رو چرا میخوای به آخر برسونی@danial-hosseiny
اگه مشروط بشم خودمو خفه میکنم
مطمئنم ازین مورد -
صدای اون پیرمرد کشاورزه پیچید تو ذهنم
-
lO_Ol
در این حد اوضاع خیطه؟ -
lO_Ol
در این حد اوضاع خیطه؟@danial-hosseiny
اره سه واحده -
یادمه یه بنده خدایی شبای امتحانش کلا معتقد بود میوفته. ما هی باید آرومش میکردیم.
ترم اول معدلش بیست شد =))))) -
یادمه یه بنده خدایی شبای امتحانش کلا معتقد بود میوفته. ما هی باید آرومش میکردیم.
ترم اول معدلش بیست شد =)))))@danial-hosseiny
من تا دبیرستان ازون ادما بودم دانشگاه نه واقعا صادقانه حال ادامه دادن ندارم -
هعععی...
-
یه شب امتحان فلسفه داشت، من تحویل ماکت داشتم وضعیتم وحشتناک بود.
نتمو روشن کردم و حجم پیامای استرسی بود که روونه شد به گوشیم
گفتم چی شده گفت امتحان فلسفه دارم سخته هیچی نمیفهمم فلان. گفتم بفرست ببینم من.
۲٠ صفحه بود🤌
خوندم بعد ویس گرفتم براش گفتم اینو گوش کن برو سر جلسه امتحانتو بده بیا.
رفت خوابید خودم نشستم پای بدبختیام و ماکت -
در یک وضعیت جدی اگه اتفاقی افتاد که نباید ممکنه دست ب کارای بزنم که نباید
-
نذر کردم
گر از این غم به در آیم روزی...
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم... -
نذر کردم
گر از این غم به در آیم روزی...
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم...@M-Shajarian
چه قشنگ بود -
lO_Ol
نیوفت که نباید کار نزن که نباید دست -
نذر کردم
گر از این غم به در آیم روزی...
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم...@M-Shajarian
پس از آن دم که بعد از هر غمی گفتم خدا را شکر
دمی -شکر خدا- نگذشته بیالحمد للهی -
lO_Ol
نیوفت که نباید کار نزن که نباید دست@danial-hosseiny
این جمله بندی از شما بعید بود
یاد آن رنج افتادم