هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
حالا شده تودلی۶
ی زمانی تودلی۳ یا ۲ بود ک اینجا بودم وچقدر بودن اینجا رو دوست داشتم
چقدر از تودلی هام میگفتم
نقطه امن جهانم بود تو دلی
اما حالا.... -
مثلا هربار که شیرینی مربایی میخورم یاد سانیا میوفتم
یا وقتی بحث شمال و انیمه و کره میشه یاد پرنیان میوفتم
و با معرفت یاد آریانا و یا حتی با دیدن خونه ییلاقیا
ari_14
و بیمارستان تهران یاد آفیسر میوفتم، تو فکرش بود اونموقع بیاد ببینمش
officer k
با قم و کلاوس و دیمن و استفن یاد مریم میوفتم
Blue28
با فکر به روزای سختم یاد احوال پرسیای همیشگی دیجی میوفتم
@AmirBarsam
با سلام کردنم یا آکوآ میوفتم
Aqua
با رادیولوژی یاد سارا میوفتم
Sara_R
یا با سفرای سه نفر یاد مهرسا میوفتم
Mehrsa 14
با اینکه بهم یادآوری بشه خودمو دوست داشته باشم یاد سارا میوفتم
سارا M 0
با اصفهان و بیدار موندنامون نا نصف شب یاد معصومه میوفتم
@Masoumeh-sh
با پادکستا و صدای خوب یاد نسترن میوفتم
پرستو بابایی
با رنج کشیدن و مقاومت کردن یاد نرگس میوفتم
Narges_
با نوشتن و خوندنم یاد دانیال میوفتم
@danial-hosseiny
یا با استیکر حرف زدنای جهاد
jahad_121
متنای حال خوب کنه راضیه:)
razie_
و همه و همتون که بهم حس خوبی منتقل کردین که الان تو ذهنم نیست و تو گذر زمان یادش میوفتم:) -
میدونی از کجا میشه فهمید خدا دوسِت نداره؟
اینکه همه چی اوکیه ولی بازم تپش قلب داری.
هیچ مشکلی نداری ولی بازم استرس داری. -
میدونی از کجا میشه فهمید خدا دوسِت نداره؟
اینکه همه چی اوکیه ولی بازم تپش قلب داری.
هیچ مشکلی نداری ولی بازم استرس داری. -
دیروز نی نی واکسن زده و امشب اولین شب بعد واکسنشه
من نمیدونم چرا این قضیه برام عادی نمیشه
البته خودمم دوست ندارم برام عادی شه
دیروز از همیشه نگاهش مظلوم تر بود چند بار میخواستم بشیم گریهولی خب کار پیش اومد نشد
خوابم نمیبرهمیدونم فردا پوستم کنده میشه ولی خب مهم اینه که من خوابم نمیبره
جالب تر اینه که قرار بود یک ساعت پیش شیفتمو تحویل بدم چون خونه بابام اینام و چون میزان نگرانی منو دیدن قرار شد تا صبح شیفتی بیدار بمونیم
ولی من خوابم نبرد و گفتم بذارم بقیه بخوابن فعلا🥲
نمیدونم یه روزی اینجا رو میبینه یا نه
ولی من با همه سختیهاش عاااااشقشم.
#تودلیپیروز در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چند بار میخواستم بشیم گریه
ولی خب کار پیش اومد نشد
وقتی مامانی و وقت نداری گریه کنی:
-
ولی بخوام چند تا از ذوقای دانشگاهمو بگم:
یکی وقتی که نمودار تستم از همه کلاس بهتر شد(در حالی که آزمایشگاه شلوغ بود و اون دقت و زمان بندی لازمی که میخواستم رو نشد به کار ببرم)یکی هر دفعه که استاد بیوشیمیمون منو میبینه و میگه ایشون عاشق بیوشیمی ان(جدیدا خوشحال میشم
)
و یکی اینکه من فک میکردم هیچی از درسایی که خوندیم یادم نیست
ولی پریشب هم اتاقیم گفت خواهر زادش فلان چیزُ گرفته
مگه چیه؟
من باکتریه
ولی یادم نمیاد علائمش چی بود؟
فک کنم اسهال!...
اونهمون لحظه: اسهال و استفراغخوشحال شدم ۴تا مطلب یادم مونده
-
مباحث استاد حائری تمام
-
گیرم که زِ دشمن گله آری بر دوست
چون دوست جفا کند چه تدبیر کنی؟ -
@AmirBarsam مگه میشناسی شما؟
-
-
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آن که میگفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین...