هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
تاریکی ... سکوت ... یه کتاب عجب حس عجیبیه:))
وضیعت من وقتی برقا میره -
داشتم خوب میفهمیدم بیوشیمی رو
اه
پس کی این برق رفتن تموم میشه
تابستون و زمستون و همه فصلا میبرن برقو -
داشتم خوب میفهمیدم بیوشیمی رو
اه
پس کی این برق رفتن تموم میشه
تابستون و زمستون و همه فصلا میبرن برقوma.a
این وقت روز برق لام داری؟ -
الان حس درس خوندن من بره کی مسئوله؟
-
ma.a
این وقت روز برق لام داری؟@د-ژ-م اره
اتاقم تاریکه -
ma.a
اها اره خب اگ تاریکه حق داری
مال من اینقد روشنه ی طرفشو پرده کنار نمیزنم ک زیاد نور نیاد -
حس اضافی بودن گرفتم .یه لحظه....
شاید زیادی برون ریزم....
شاید دارم احترام الکی میزارم....بلاخره من همینم که هستم.....
راه فراری ازش نیست
احترام زیاد من به بقیه باعث تحقیر خودم میشه گاهی ...
اما قطعا نمیتونم بی تفاوت باشم ...
نمیتونم وقتی پیام داد دیر سین کنم
نمیتونم تماسی رو جواب ندم و....حقیقتا من اینم...
#تودلی
-
ma.a
اها اره خب اگ تاریکه حق داری
مال من اینقد روشنه ی طرفشو پرده کنار نمیزنم ک زیاد نور نیاد@د-ژ-م اتاق روشن اینجور موقع ها به درد میخوره
-
حس اضافی بودن گرفتم .یه لحظه....
شاید زیادی برون ریزم....
شاید دارم احترام الکی میزارم....بلاخره من همینم که هستم.....
راه فراری ازش نیست
احترام زیاد من به بقیه باعث تحقیر خودم میشه گاهی ...
اما قطعا نمیتونم بی تفاوت باشم ...
نمیتونم وقتی پیام داد دیر سین کنم
نمیتونم تماسی رو جواب ندم و....حقیقتا من اینم...
#تودلی
-
داشمی بمولا -
وا خب بچه یکم غرور کسب کن
من تو بدترین لحظه های عمرم غرورم نذاشتم کنار
از همه چی برام مهم تره
به دنیاش نمیدم
آدما بیانو برن ولی غرورم همیشه باشه -
داداش شرمنده میکنی بمولا -